*«بی تعارف، بی تاریخ»*
*«من نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان رساندم»*. این جمله منسوب به نایب اسدالله خان اصفهانی، خداوندگار نینوازی است که هنرمندی او در نواختن نی همراه با ناصرالدین شاه در سفر فرنگ، باعث شد ملکه انگلستان گردنبدنش را بعنوان هدیه به او ببخشد.
نایب اسدالله غیر از میراث گرانبهایی که در ابداع تکنیک *«دندانیِ نی»* و گوشهی *«بغدادی نایب»* برای فرهنگ و هنر ایران به یادگار گذاشته، خانهای هم در محله *«مکینه خواجوی»* اصفهان دارد که اکنون مخروبه ای اسفناک از آن به جا مانده است.
قصهی مخروبه و مزبله شدن بناهای میراثی در اصفهان، حالا تکرار یک قصه تکراریست از عملکرد نخاله هایی که بازگو کردن آن نه در حوصله مخاطب است نه حرمت قلم نگارنده. شاید در خورترین جمله برای این وضعیت، جمله معروف کاپوشینسکی، خبرنگار لهستانی است که: *«امروز دیگر چیزی برای نوشتن نمانده. همه چیز مثل روز روشن است. کسانی که باید می فهمیدند، فهمیدند؛ و کسانی که هنوز نفهمیدهاند، منفعتشان در نفهمیدن است».*
*«حمام خسرو آقا»، «سقاخانه چهارراه نقاشی» ،«مسجد حکیم»، «بازار دردشت»، «گنبد مسجد شیخ لطف الله»* و هزاران مثال معاصر دیگر در اصفهان، شاهد این جمله کاپوشینسکی هستند.
این روزها اما محمدرضا رهبری، پژوهشگر و کارگردان اصفهانی راه دیگری برای بیان اعتراض خود به این موضوع برگزیده است. او که همیشه تلاش کرده از طریق تئاتر بابی برای مفاهمه فرهنگی باز کند این بار پس از یک دوره چندماهه رکود هنرهای نمایشی در اصفهان، با تئاتر *«گلگشت»* به شیوهای خلاقانه در موضوع بی توجهی به میراث گرانقدر اصفهان در بناهای تاریخی، دغدغه های جمعی از حافظه تاریخی مردم اصفهان را به نمایش گذاشته است.
او که به جای سالنهای نمایش، اثر خود را در «حمام علی قلی آقا» از قدیمی ترین حمام های اصفهان طراحی و اجرا کرده، با ورود تماشاگران به حمام، حس عینی تر از پرسوناژهای خود به مخاطب منتقل میکند. تماشاگر که همزمان با نشستن بر سکوهای حمام ناگهان در معرض حرکت مجسمه های ثابت مرسوم در مکانهای میراثی قرار میگیرد با همراهی ویدئوآرتی که بر سقف حمام به نمایش درمی آید گویی به بخشی از تاریخ پرتاب می شود و هم عصر با «علی قلی آقا» خاطراتی را شانه به شانهی ظل السطان و تخریب آثار اصفهان در زمان اکنون حس میکند.
بازیهای چشم نواز و دلنشین اساتید پیشکسوتی چون «احمدخوانساری» و «علیرضا بدری» در کنار دیگر بازیگران جوان این اثر، ترکیبی همگن را تشکیل میدهد و مخاطب را نه در یک مکان ثابت، بلکه از *”گرمخانه” به “چال حوض” و “خزینه”* منتقل می کند تا بیشتر به مفهوم نزدیک شود.
محمدرضا رهبری بعنوان نویسنده اثر، پژوهشهایی که از مرمتگران و کتاب ها و خاطرات مختلف جمع آوری کرده با دراماتورژی هنرمندانهای ترکیب کرده است تا شاید مسئولین فرهنگی اصفهان را متوجه این مهم کند که *از ظل السلطان بودن تا علی قلی آقا شدن راهی نیست*. چه بسا آیندگان مانند امروزِ ما، قضاوت تلخی درباره بیتوجهی مسئولین به این آثار گرانبها داشته باشند.
آنگونه که هنر نایب اسدالله خان، باز کردن راه نی از آغل به دربار شاهان بود و تحسین برانگیز است؛ اما عملکرد برخی مسئولین در حوزه های فرهنگی، تنزل میراث فرهنگی ما از جایگاهی رفیع به مخروبه های بلا استفاده شده و مایهی تاسف است.
نمایش «گلگشت» تا ۳۱ اردیبهشت ماه در حال و هوای حمام علی قلی آقا اجرا میشود تا فرصتی باشد برای بیداری و توجه به همین موضوع. دغدغهای تاریخی با کاربستهای امروزی.
نویسنده: مالک شیخی
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد