اگر ده تا پول داشته باشیم و ده تا سیب، قیمت هر سیب میشود یک پول. اگر تعداد پولها بشود بیست تا، قیمت هر سیب میشود دو پول! این ترفندی است در سادهسازی مسائل پیچیدهای مثل تورم برای عموم، مسالهای که ده ها علت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دارد.
بعد از پایان جنگ تحمیلی و با روی کار آمدن دولت آیتاله اکبرهاشمیرفسنجانی، این عبارت هم وارد ادبیات اقتصادی ایران شد: عدهای باید زیر چرخهای توسعه له شوند!
از قول دکتر مسعود نیلی در صفحه مجازی دنیای اقتصاد نوشته شد: دولت در کشور ما دائم در حال توزیع رانت است که در گذشته از پول نفت بوده و حالا هم دولت با ایجاد بدهی این کار را میکند. اعداد رانتها هم بسیاربزرگ شده است. دولت فقط140 هزار میلیارد تومان در یکسال برای نان خرج میکند.
نظریه_مقداری_پول که ستون فقرات ارتباط تورم با نقدینگی است و به اتکای آن دولتهای ما سالهاست به دنبال کنترل نقدینگی برای مهار تورم هستند در شرایطی میتواند درست باشد که:
تمام نظام اقتصاد متعارف، روی یک مبنای غلط بنا شده به اسم "نظم طبیعی و غریزی". طبق این "نظم طبیعی و غریزی" انسان به دنبال نفع شخصی و حداکثر کردن سود خود است. طبق همین نظریه "نظم طبیعی و غریزی"، انسان به جنس مخالف خود علاقه دارد و دوست دارد تا جایی که می تواند با افراد بیشتری از جنس مخالف، رابطه جنسی برقرار کند.
در محافل مختلف انقلابی و عمومی موضوع بحث کم کاری، کم کیفیتی، کم تعدادی، ناکارآمدی و عدم وجود راهکارهای اجرایی اقتصاد اسلامی مطرح میباشد. چند توضیح در همین سطح لازم است. ابتدا چند مقایسه ساده و روبنایی را به نظر میرسانم.
محمد صادق الحسینی اقتصاددان، با هشتک زمین تخت است، نوشته است: در حالیکه مردم کشورهای فقیر و ثروتمند در حال مسابقه برای جلو افتادن در استفاده از هوش مصنوعی و جذب منافع اش هستند، ما باید وقت مان را بگذاریم با برخی دعوا کنیم که در اقتصاد ایران یارانه پنهان داریم و نقدینگی عامل تورم است و ارز ترجیحی و سرکوب ارز فقط فساد است.