20 دی 1402 - 10:00 ق.ظ

به وقت توسعه!

بعد از پایان جنگ تحمیلی و با روی کار آمدن دولت آیت‌اله اکبرهاشمی‌رفسنجانی، این عبارت هم وارد ادبیات اقتصادی ایران شد: عده‌ای باید زیر چرخ‌های توسعه له شوند!

به وقت توسعه!

عصر اصفهان ، حسین عباسیفر

یعنی سیاست‌های تعدیل اقتصادی تجویزی صندوق بین‌المللی پول اجرا شود و ایران تبدیل شود به یک کشور توسعه یافته به قیمت ایجاد شکاف طبقاتی و فقر شدید طبقات پایین جامعه. اما در این مسیر مانعی در طی سی سال گذشته با این تفکر جنگیده است و زیر بارِ طرح  له شدن بخشی از جامعه نرفته است.

خلاصه قصه این است که “تورم” بهانه‌ای‌ست برای جمع کردن نقدینگی از دست مردم، کوچک کردن دولت، آزادسازی قیمت‌ها، حذف یارانه‌ها و … چگونه؟ خیلی ساده: با تکرار نظریه مقداری پول آقای “میلتون فریدمن” (اقتصاددان یهودی و مشاور ژنرال پینوشه شیلیایی). یعنی کافی‌ست شما علت تورم را رشد نقدینگی طرح کنید. فورا خواهند گفت حقوق کارمندان و دستمزد کارگران و یارانه‌ها، علت اصلی تورم است!

شاید گفته شود دولت هم می‌تواند با توسل به این نظریه، مانع خلق پول توسط بانک‌ها _ خصوصی _ بشود. اما اولا  دولت زورش به این بانک‌ها(مخصوصا خصوصی) نمی‌رسد. دیگر اینکه در این مواقع  بانک‌ها تسهیلات‌دهی به مردم را کم می‌کنند. یعنی گرچه یکی از ابزارهای کنترل نقدینگی بانک‌ها می‌باشند، ولی طبعا هیچ چاقویی دسته خودش را نمی‌برد.

اما مساله دقیقا کجاست؟ اگر واقعا با کنترل نقدینگی می‌شود تورم را کنترل کرد (فرض کنیم بشود) راجازه بدهیم یک‌بار این اتفاق بیفتد، چه خواهد شد؟ یعنی یکی دوسال هم آزادسازی قیمت‌ها را داشته باشیم. هم دستمزد کارگر زیاد نشود. هم حقوق کارمند با تورم تعدیل نشود. هم تسهیلات را متوقف کنیم. هم با ابزارهای مختلف نقدینگی را از کف جامعه جمع کنیم. هم نرخ ارز را آزاد کنیم.

با این اقدامات  قطعا تورم زیر ۱۰ درصد خواهد آمد. اما مردم چند دسته می‌شوند:

طبقات بالایی که بنزین ۳ تومنی و ۲۰ تومنی برایشان فرقی ندارد و با بالارفتن نرخ ارز و قیمت کالاهای سرمایه‌ای، هزاران برابر سود خواهند برد. طبقات متوسطی که به طبقات پایین سقوط خواهند کرد و طبقات پایین که تبدیل به برده‌های نظام سرمایه‌سالار خواهند شد. نظام فرهنگی و اجتماعی و سیاسی تخریب می‌شود، وآنگاه برخی افراد فقط برای زنده ماندن، باید کار کنند.

همان اتفاقی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی و شرق آسیا افتاده است. آن کشورها تورم ندارند. اما یکبار این طبقات سه گانه ساخته شد تا نیروی کار ارزان و دائمی ایجاد شود و خیال سرمایه‌داران بابت این موضوع راحت باشد. همچنین با آزادسازی قیمت‌ها، کشورهای دارای منابع و معادن و انرژی، نتوانند خودشان آنها را مصرف کنند و منابع را با قیمت پایین بدهند به سرمایه‌سالاران بین‌المللی.

اما در ایران در طی سه دهه گذشته هر وقت به اقشار محروم و طبقات پایین جامعه فشار آمده آن مانعی که عرض شد، در مقابل‌اش ایستاد. یا یارانه داده. یا حقوق را بالا برده. یا دستمزد را بالابرده. یا مسکن ساخته. یا وام با بهره پایین نسبت به تورم داده. یا زمین بخشیده. یا حمایت کرده. یا با کمیته امداد و بهزیستی و …

اما در چند سال اخیر به دلائل مختلف، مقاومت در مقابل این نسخه خانمان‌سوز در حال کاهش است.

در مورد کالاهای سرمایه‌ای فاصله بین درآمد مردم و هزینه این کالاها نجومی شده است. مسکن و خودرو و… در حالت عادی برای طبقات پایین به آرزوی محال تبدیل شده است. اگر وسیله‌ای در خانه خراب شود تصور تعویض آن ناممکن شده است.

در مورد کالاهای مصرفی از جمله گوشت مساله دیگر تورم نیست. مساله اصلی گرانی است. یعنی در شرایطی هستیم که برخی اقلام از سبد مصرفی‌ مردم حذف شده است. برای همین است که مردم حس می‌کنند برخلاف چهل سال گذشته در این چند سال اخیر واقعا وضع اقتصادی جامعه بدتر شده و مردم فقیرتر شده‌اند.

مقاومت آن مانع اما اجازه نداده قیمت برخی اقلام اساسی بالا برود. مثل بنزین و نان و برق و گاز و… که تمام تلاش امروز لیبرال‌ها چیزی جز شکستن این مقاومت نیست. اسم رمز حمله نظام سرمایه سالار به این مقاومت هم ناترازی است.

به وقت توسعه!

کد خبر: 141105

نویسنده: حسین عباسیفر

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها: ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0