18 تیر 1401 - 8:00 ق.ظ

نمی‌توانیم تک شاخ را رمان شاخص ادبیات انقلاب بنامیم

منتقد رمان تک شاخ، با بیان اینکه جا داشت این رمان سه برابر آنچه هست حجم داشته باشد و به سوالات ذهن مخاطب پاسخ دهد اظهار داشت: نویسندگان نسل ما ترس دارند که کتاب حجیم شود، به همین دلیل مسائلی که باید گفته می‌شد، بیان نشد و نمی‌توانم از تک شاخ به عنوان رمان شاخص ادبیات انقلاب اسلامی سخن بگویم.

رمان تک شاخ نوشته لادن نیکنام ۱۶ تیرماه در خانه هنر گویه به همت کتاب‌فروشی کمان به بوته نقد و بررسی گذاشته‌شد. در این نشست مهناز رونقی داستان‌نویس و مدرس ارتباطات، محسن حکیم‌معانی منتقد و داستان نویس، لادن نیکنام نویسنده اثر و سعید اسلام‌زاده مجری و مدیر کتاب‌فروشی کمان حضور داشتند.

اسلام‌زاده با اعلام اینکه با نقد کتاب تک شاخ نخستین جلسه نقد و بررسی کتاب در خانه هنر گویه شروع می‌شود، گفت: در این مجموعه، کتاب‌فروشی کوچکی راه‌اندازی کردیم تا فضایی برای ‌دورهمی دوستدارن ادبیات باشد؛ تا بتوانیم درباره ادبیات صحبت کنیم.

مدیر کتاب‌فروشی کمان درباره رمان تک شاخ توضیح داد: برای جلسه نخست کتاب تک شاخ نوشته لادن نیکنام را انتخاب کردم، زمانی که این کتاب را می‌خواندم، بخشی که خاطراتی از سال‌های ۵۷ را بیان می‌کرد، برایم جذاب بود، زیرا توانستم این خاطرات و روایت‌های انقلاب‌ را از زبان دختربچه ۹ ساله بخوانم. در این رمان زمان در دوبخش به شکل همزمان پیش می‌رود، تدوین موازی میان دو زمان مختلف با فاصله زمانی بیش از ۳۰ سال نوشته شده‌است که دو دوره مهم از تاریخ کشور را نشان می‌دهد.

به گفته اسلام‌زاده یکی از نکات مهم کتاب این است که در بخشی از کتاب که از زبان دختر بچه ۹ ساله ماجرا روایت می‌شود، بخش‌هایی وجود دارد که در آن‌ها نویسنده استفاده زیرکانه‌ای از تعبیرهای محاوره‌ای برای تصویرسازی و شکل دادن به درام می‌کند، مانند بو، مزه و رنگ دادن به اشیا که به وسیله آن، ذهن فانتزی دختربچه به نمایش گذاشته می‌شود. در بخش دیگر فضای روایت واقع‌گرا می‌شود.

نمی‌توانیم تک شاخ را رمان شاخص ادبیات انقلاب بنامیم

این رمان می‌تواند بازتابی از جامعه باشد

در ادامه نشست، رونقی با نگاه جامعه‌شناسی رمان تک شاخ را بررسی کرد و گفت: با توجه به دو دوره دهه ۵۰ و ۹۰ که رمان درباره آن صحبت می‌کند، می‌تواند بازتابی از جامعه باشد. در جامعه‌شناسی ادبیات داستان، قهرمان انسانی مساله‌دار است که در جهان مدرن به دنبال یافتن راه حل مساله خود است. به نظرم می‌رسد می‌توان دهه ۵۰ و نسل این دهه را افرادی آرمان‌خواه دید که به دنبال گذشته هستند. اما نسل دهه ۹۰ نسل کودکانی مانند زکریا (یکی از شخصیت‌های رمان تک شاخ) است.

او با اشاره به المان‌های نوستالژیکی که در این رمان از آن‌ها استفاده شده‌است، توضیح داد: هرکسی به خصوص از نسل دهه ۴۰ و ۵۰ تک شاخ را بخواند، از خواندن یکسری المان‌های آشنا لذت می‌برند. نویسنده با خاطرات و حافظه مخاطب بازی می‌کند، از یخچالی که قفل می‌شود و تلویزیون دردار صحبت می‌کند، این‌ها فقط اشیا نیستند بلکه فرهنگی هستند که نسلی با آن زندگی می‌کند. چیزی که کتاب را برای فردی از نسل دهه ۴۰ و ۵۰ جذاب می‌کند؛ زیرا همه چند سالی با آن‌ها زندگی کردند. اندرونی و بیرونی متفاوت در این نسل، و سرعت بالای مدرن شدن، باعث شد در درون هزارتوی متضادی زندگی کنیم که هنوز هم ادامه دارد.

ریتم داستان کند است

رونقی با بیان اینکه داستان رمان با دو راوی در دو شکل روایت و به صورت رئال و سورئال نوشته شده‌است، ادامه داد: شاید یک یا دو مورد که می‌توانم به عنوان پیشنهاد به نیکنام بگویم، این موارد باشد. ریتم داستان کند است و مخاطب از نفس می‌افتد. من که با داستان‌های شما زندگی کردم می‌دانم همیشه میان ذهن و عین در نوسان هستید، اما شاید برای یک مخاطب جذاب‌تر این باشد و ترجیح دهد همه چیز به شکل رئال پیش برود.

این منتقد با اشاره به اینکه همیشه تلاش در نقد ساختاری دارد و از نقد محتوایی گریزان است، افزود: محتوای رمان به شکلی است که از هر طرف به تحلیل روایت می‌رسید؛ باز هم مضمون مرا بیشتر می‌گیرد. وقتی کتاب را می‌خوانم می‌بینم فضا آشنا است و همه ما تنهایانی بودیم، همه در سال‌هایی پس و پیش در خانواده‌های شبیه به هم به دنیا آمدیم. به همین دلیل وقتی کتاب را می‌خواندم متوجه شدم هرچقدر در بخش‌هایی موافق نیکنام نباشم، هنوز فکر می‌کنم باید به ایشان و همه نویسندگان ادای دینی کنم، زیرا عمر خود را در همین راه گذاشتند و همیشه تنها ماندند.

او با نگاهی از زاویه زنان و جنگ به رمان تک شاخ توضیح داد: موضوع زنان و جنگ در رمان مطرح است، همه افرادی که جنگ را دیدند، می‌پرسند سهم ما کجاست؟ جنگ در ذات خودش تضاد دارد. فکر می‌کنم وقتی کتاب را می‌خواندم، یاد همه افرادی افتادم که معشوقه‌هایشان به جنگ رفت و باز نگشت؛ این معشوقه‌ می‌تواند رویاهایمان، مدرسه‌هایمان و … باشد.

رونقی درباره پایان‌بندی این رمان بیان کرد: نویسنده وقتی به پایان فکر می‌کند، دقیقا می‌بیند نمی‌خواهد آرمانش را کنار بگذارد و ترجیح می‌دهد نهایتا باورش را به اینکه این مفاهیم از بین نرفته‌است، زنده نگه دارد. نویسنده در کتاب ترجیح می‌دهد صحبت کند و کلیدی‌ترین جمله این کتاب این است که در تلاشیم کسی کنار دارو به ما شعر دهد.

هنوز تبعات انقلاب داغ و جدی است

محسن حکیم‌معانی منتقد دومی بود که رمان تک شاخ را مورد بررسی قرار داد. او در ابتدا یادی از سال‌هایی کرد که رسانه‌ها توجه بیشتری به ادبیات داشتند و ادامه داد: زمانی بود که روزنامه‌ها صفحه ادبیات داشتند و این چنین برنامه‌ها خیلی جدی‌تر برگزار می‌شد. خوشبختانه چنین مکان‌هایی هنوز وجود دارد و می‌توانیم در این مکان‌ها به نقد و بررسی کتاب‌ها بپردازیم.

او با بیان اینکه هنوز آثار انقلاب ته‌نشین نشده‌است به همین دلیل نویسندگان نمی‌توانند نگاهی از بیرون به این مساله داشته‌باشند، گفت: درباره انقلاب ۵۷ و شرایط آن سال‌ها کم و بیش نوشته شده‌است و جا دارد بیشتر نوشته‌شود. هنوز تبعات انقلاب داغ و جدی است، هنوز انقلاب ته‌نشین نشده گویی قرار نیست تمام شود، تا بتوانیم نگاهی از بیرون و بالاتر به این موضوع داشته‌باشیم.

این داستان‌نویس ادامه داد: این رمان یک نکته دارد که قبل از آن در هیچ رمانی ندیده بودم آن هم طنز نسل انقلابی است، با تمام احترام به افراد انقلابی، مساله این است که آن نسل زمانی که انقلاب می‌کرد به چه بلوغی رسیده‌بود و مفاهیمی را که به کار می‌برد تا چه اندازه می‌شناخت؟

نمی‌توانیم تک شاخ را رمان شاخص ادبیات انقلاب بنامیم

نویسنده نسل انقلابی‌ها را به کاریکاتور تبدیل می‌کند

به گفته حکیم‌معانی شخصیت داستان ۸ ساله است و بعد از چند ماه پا به ۹ سالگی می‌گذارد. در حالی که او احساس بلوغ می‌کند، مخاطب کتاب می‌داند فرد ۹ ساله هنوز هم کودک است. حتی در جایی نوشته شده‌است ۲ تا ۳ ماه بعد از انقلاب، عروسک را کنار می‌گذارد و می‌تواند به تنهایی بخوابد. او در ۱۷ سالگی با طاها که یک سال از او بزرگتر است ازدواج می‌کند، بعد از چند ماه طاها به جنگ می‌رود و باز نمی‌گردد. این دختر ۱۷ ساله می‌ماند و کودکی که آن را باردار است.

حکیم‌معانی با بیان اینکه نویسنده با شرح رفتارهای افرادی که بخشی از انقلاب بودند، آن‌ها را به کاریکاتور تبدیل می‌کند، بیان کرد: نویسنده نسل انقلابی‌هایی را که در خیابان بودند به کاریکاتور تبدیل می‌کند بدون اینکه به آن‌ها بخندیم. با تمام احترامی که به آن نسل قائلم و دوستشان دارم این نگاه را دوست دارم، او این نسل را بی‌رحمانه و گزنده نقد می‌کند، هر چند مستقیم این کار را نمی‌کند همین که می‌گوید کودک انقلابی ۸ ساله است و با عروسک می‌خوابد کافی است.

او افزود: در رمان کودک ۸ ساله است و به او کتاب‌های علی شریعتی و مرتضی مطهری می‌دهند این کودک قرص سیانور دارد. کتاب این کودک را به کاریکاتور (اگر نگوییم دلقک) تبدیل و چهره یک نسل را دفرمه (از شکل افتاده) می‌کند.

خام ماندن شخصیت‌ها به درون مایه داستان کمک می‌کند

این نویسنده با تاکید بر اینکه برخی از شخصیت‌های رمان توسط نیکنام پردازش نشده‌اند، توضیح داد: خواننده فقط باید به این اعتماد کند که نویسنده می‌گوید این افراد خرده شیشه دارند، دنبال رسیدن به شهرت و پول هستند، برای اینکه به نسل انقلابی نزدیک شوند بسیار تلاش می‌کنند، اما همچنان مساله انقلاب است. خام ماندن شخصیت‌ها به درون مایه داستان کمک می‌کند، موتور پیش برنده درون مایه است.

به گفته حکیم‌معانی خام ماندن شخصیت‌ها برای ساخت و فرم رمان کارآمد نیست، او افزود: زکریا نماینده خوبی برای این نسل نیست و نماینده گروه خاص جامعه است. هنوز افرادی که به باشگاه می‌آیند گنگ هستند، طوری گنگ هستند که به عنوان مخاطب و فردی که در این جامعه زندگی می‌کنم، از این نسل می‌ترسم. وقتی این افراد وارد کتاب می‌شوند انتظار تجزیه و تحلیل دارم، باید شخصیت بعد و عمق داشته‌باشد، این می‌تواند ضعف کتاب باشد، همچنین می‌تواند یکی از مسائل قوت کتاب باشد.

جا داشت حجم رمان سه برابر شود

حکیم‌معانی با شبیه دانستن ریتم داستان با سردردهای شخصیت زکریا، توضیح داد: ریتم رمان خوب است و اگر بتوانیم این روند روایت را بپذیریم، بالانس منطقی است و با سردردهای زکریا همخوانی دارد؛ اما گاهی فاصله نبود پدر تا زکریایِ داستان، پر نمی‌شود. نمی‌دانم عجله‌ای برای پایان رمان داشتند؟ جا داشت این رمان که سه برابر این حجم باشد و به این مسائل پاسخ دهد.

او افزود: نویسندگان نسل ما ترس دارند که کتاب حجیم شود، انگار نسل جدید ترس کمتری در این زمینه دارند. به همین دلیل مسائلی که باید گفته می‌شد، بیان نشد. به همین دلایل نمی‌توانم از تک شاخ به عنوان رمان شاخص ادبیات انقلاب اسلامی سخن بگویم.

تک شاخ تجربه زیسته نویسنده است

لادن نیکنام با اعلام اینکه این کتاب نتیجه تجربه زیسته او است، در باره فاصله گنگ ۳۰ ساله در کتاب گفت: وقتی ۸ تا ۹ ساله بودم با تمام وجود انقلاب را تجربه کردم. در چند مسیر با تک شاخ درگیر بودم. یکی کودک زمان شاه بود، دیگری جوانان دهه ۹۰ بودند. در شهر مانند کارآگاه دنبال این جوانان بودم تا متوجه شوم آن‌ها با هم با چه زبانی صحبت می‌کنند. این نسل بسیار گنگ حرف می‌زنند. این در حالی است که نسلی که می‌جوشید و به خیابان می‌آمد، رفته و در خانه نشسته‌است و بعد ۳۰ سال می‌بیند که چه اتفاقی در نتیجه آن انقلاب می‌افتد.

به گفته این نویسنده سه فردی که در کتاب ناشناخته ماندند، عمدا گنگ باقی ماندند، زیرا آن‌ها نمادی از سه چهره قدرت هستند.

او ادامه داد: ما همه می‌توانیم وطن خود را نجات دهیم، اما نمی‌توانیم کودک خود را نجات دهیم، خیلی تلاش کردن که زکریا را نگه دارم، اما در پایان داستان زکریا در دستان من آب می‌شد. باید فکر کنیم که در نتیجه این ۳۰ سال چرا برخی از افراد عجیب حرف می‌زنند و برخی کاملا ساکت هستند، باید فکر کنیم که در این ۳۰ سال چه کار کردیم.

کد خبر: 117783

برچسب ها: , ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0