18 بهمن 1402 - 12:00 ق.ظ

گاهی به پشت سر نگاه کن!

در بخشی از کتاب «هشت و چهل و چهار » نوشته کاوه فولادی نسب چنین آمده است: « گاهی اوقات در زندگی لازم است آدم پایش را از روی گاز بردارد؛ راهنما بزند؛ آرام آرام بگیرد توی شانه خاکی جاده... ترمز دستی را بکشد و پیاده شود و هر چند کوتاه نگاهی به پشت سر بیاندازد، به مسیر رفته و ردی که از خودش باقی گذاشته!

گاهی به پشت سر نگاه کن!

البته ما این کار را توصیه نمی کنیم چرا که آدم باید سریع تر به محل کارش برسد یا اگر در مسافرت است، بی خیال خط ممتد، سرعت مطمئنه، رعایت حق تقدم، رعایت فاصله طولی، توجه به جلو، بستن کمربند و این دست سوسول بازی ها شود و به فقط به شمال، کنار ساحل، لب آب، جوجه کباب و دود حلقوی قلیان فکر کند و اصلاً هم نگران رعایت حق تقدم، احتمال تصادف، انبوه زباله های رها شده در حاشیه ساحل و جنگل های باران خورده شمال نباشد!

اما از آنجا که دولتمردان و مسئولان ما که اکثراً مویی سفید کرده اند و فعلاً بی خیال قانون بازنشستگی هستند و با نگاه تیز بینی به مسائل اطراف می نگرند، ممکن است مثل ما مردم عادی عجله ای نداشته باشند و توصیه جناب فولادی نسب در خصوص نگاه انداختن به پشت سر را به گوش بگیرند و تا تصدی مدیریتی شان تمام نشده، راهنما بزنند، آرام وارد شانه خاکی شوند و ترمز دستی را بکشند و به مسیر طی شده نیم نگاهی بیندازند!

به قیمت لجام گسیخته دلار و سکه، کاهش چشمگیر ارزش پول ملی، کاهش قدرت خرید مردم، پاسپورتی که قرار بود بر اعتبار آن بیافزایند، بنرهایی که بعد از هر فتح الفتوح نصب می کنند، مسکن اجتماعی که ساخته نشد، افزایش فزاینده طلاق، تیراژ خنده آور کتاب، پرایدی که 300 میلیون تومان شد، رسیدن نقدینگی و معوقات بانکی به اعداد و ارقامی که قبلاً از آنها فقط برای محاسبه اجرام آسمانی استفاده می شد، اختلاس هایی که تن ویکتور لوستیک ( معروف ترین کلاهبردار جهان) را در گور می لرزانند، آموزش و پرورش ور شکسته، مافیای کنکور که در حال بلعیدن دانشگاه و مدرسه است، مدیران فاسد و اختلاسگری که خیلی دبش اختلاس می کنند، افزایش ناچیز حقوق کارگران و کارمندان که قرار بود با تورم شانه به شانه حرکت کنند، وعده های عملی نشده در اشتغال زایی، وعده جذب چندین میلیون گردشگر خارجی، اجرای قانون ارتقای سلامت نظام اداری و مبارزه با فساد، وعده عدالت درآمدی و زدودن چهره فقر از کشور، اختلاف فاحش آمار های دولتی با جیب مردم که قرار بود ملاک محاسبه باشد، محرمانه های بی شمار دولتی، مالیاتی که از فرادستان دریافت نشد، اموالی که در بورس به فنا رفت  و …

کار تا جایی بیخ پیدا کرده که هر مدیری که وظایف محوله اش را انجام می شود، مدیر جهادی شناخته می شود! شاید الان متوجه شدید که چرا جمع کثیری از مردم هیچ تمایل و علاقه ای به راهنما زدن، آرام آرام گرفتن توی جاده خاکی، کشیدن ترمز دستی و نگاه انداختن به پشت سر ندارند! البته شاید …

کد خبر: 142105

نویسنده: وحید حاج سعیدی

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها: ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0