تنها راه پیش پای اقتصاد ایران
* آمارهای رسمی نشان از درآمد حداقلی 80 میلیون ایرانی دارد.
* در سال 2022 و تعداد ابر ثروتمندان ایرانی به 253 هزار نفر رسید.
* وجود بیش از 5 میلیون فروشگاه و 2 میلیون دستفروش در کشور، به معنای دلالی قسمت اعظم نیروی کاراست.
* در کشور به ازای هر 15 نفر، یک واحد فروش وجود دارد. این نسبت در دنیا بین 700 تا 1000 نفر است!
قبل از تشریح اقتصاد ایران بهتر است بدانیم ترکیب اشتغال یا کالبدشناسی اشتغال ایران چگونه است:
ما درسال 1402 دومیلیون و سیصد و چهل و نه هزار کارمند دولت داریم. با احتساب نیروهای مسلح حدود سه میلیون نفر که با تقریب 3/5 نفر برای هر خانواده جمعا ده میلیون پانصد هزار نفر شامل میشوند که در رده متوسط به پایین جامعه از لحاظ اقتصادی قرار دارند. درست است بعضی کارمندان حقوقهای نجومی یا درآمدهای زیر میزی دارند، اما اکثریت، وضع مالی جالبی ندارند. بخصوص در وضعیت تورم جهنمی کنونی.
حدود 5 میلیون بازنشسته داریم که فقط چهار میلیون دویست هزار نفر آنها از تامین اجتماعی مستمری میگیرند. اینان نیز در فقر مطلق به سر میبرند. در صورتی که درآمد دیگری نداشته باشند هشت شان گرو نهشان است. با خانوده حدود 10 میلیون میباشند ( بیشتر مستمر بگیران زن و شوهر و یا تنها یک فرزند دارند. تحت پوشش حتی بعضی تنها زندگی میکنند). حدود 3/5 میلیون هم واحد کسبی داریم که با فشار روز افزون هزینهها و مالیات، همینطور پایین آمدن قدرت خرید و فشار فروشگاههای زنجیرهای بیش از بیش در فشار هستند. قسمت کمی از این 3/5 میلیون عمده فروش یا فروشگاههای بزرگ هستند حدود یک درصد.
از 24 میلیون شاغل کشور که مرکز آمار ایران اعلام کرده در سال 1402، اگر این 7 میلیون کسبه و کارمندان دولت را کم کنیم، 17 میلیون شاغل در سایر بخشهای کشور داریم به شرح ذیل:
خدمات با 49/5 درصد و صنعت با 23 درصد و کشاورزی با 16 درصد. (بخش کشاورزی و صنعت دارند بتدریج تعداد شاغلین خویش را از دست میدهند. طبق آمار مرکز آمار ایران در سال 1400 حدود 1/1 درصد از بخش کشاورزی به خدمات اضافه شده همینطور از صنعت) منظور از انتقال از بخش کشاورزی و صنعت به خدمات، بیشتر دست فروشی است تا اشتغال در شرکتها (مشاغل موقت).
اگرچه این آمار خود نقص و جای سوال زیادی دارد؛ اول اینکه افراد بالای پانزده سال در این آمار منظور شده، دوم هر کسی که دو روز در هفته هم کار کند شاغل محسوب میشود. با توجه به اینکه فقط 3 درصد از آحاد کشور سرمایهها و ذخیرههای بانکی کلان دارند، ملاحظات بالا نشان از یک مستمری بگیری ناچیز و درآمد حداقلی 80 میلیون ایرانی دارد. بعبارت صحیحتر 80 میلیون و 450 هزار نفر با قلت درآمد و درآمد ناپایدار مواجه هستند که رکود اقتصادی میتواند اثرات جانکاه روی وضع آنان داشته باشد. بالعکس تورم روی درآمد 3 درصد صاحبان سرمایه کلان و عمده فروشان کلان و مالکان عمده افزایشهای چند ده میلیون دلاری خواهد داشت. لذا بی سبب نیست گزارش فوربس، پیشبینی افزایش 3 برابری میلیونرهای ایرانی کرده و از تعداد 144 هزار نفر 2018 به 430 هزار نفر در سال 2022 و تعداد ابر ثروتمندان ایرانی به 253 هزار نفر در مقیاس جهانی، در حالیکه عامه مردم با فقر روز افزون روبرو هستند.
این کالبد شناسی به ما نشان میدهد که کشور در وضع تولید و کشاورزی اصلا خوب نیست و روز به روز دارد از تعداد شاغلین آن کاسته میشود. مفهوم این نقشه اشتغال این است که وضعیت نسبی کار با توجه به آمار بالای ترک کار و عدم انتشار آمار جدید از سال 1400 رو به قهقرا بوده.
اما چگونه است مفهوم 3/5 میلیون فروشگاه؟ این یعنی بیکاری و عدم درآمد، یعنی دلالی قسمت اعظم نیروی کار. کشور 85 میلیونی نیاز به 3/5 میلیون فروشگاه و 2 میلیون دست فروش ندارد. به ازای هر 24 نفر یک فروشگاه و به ازای هر 42 نفر یک دست فروش و جمعا به ازای هر 15 نفر یک واحد فروش. این نسبت در دنیا بین 700 تا هزار نفر است. این اصلا اقتصادی نیست. مقدار فروش، هزینهها را پوشش نمیدهد پس از روی ناچاری است.
مفهوم اینقدر فروشگاه و دست فروش، فقر عمومی است؛ مفهوم عرضه زیاد اما غیر متنوع ، عدم درآمد، عدم کفایت حقوق، عدم پایداری مشاغل، عدم اطمینان به حقوق کارگری و کارمندی، عدم پوشش هزینهها به مخارج است. دقیقا ضرب المثل آفتابه لگن هفت دست شام ناهار هیچ چیز است. یعنی: فقر عمومی، یعنی تلاش مضاعف عایدی صفر یا عایدی کم
منبع: الف
نویسنده: حسین تاجاحمدی
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد