27 فروردین 1403 - 10:00 ق.ظ

چرا پیشرفت های اقتصادی احساس نمی‌شود؟ (بخش دوم)

پاسخ به این پرسش بسیار کار سختی است و قطعا جوانب بسیار زیادی دارد که نگارنده از پس درک و بیان آنها برنمی آید. اما در این نوشتار سعی شده است به برخی از علل این ماجرا اشاره شود. در مطلب قبلی به شش مورد اشاره شد. اینک باقی مطالب:

چرا پیشرفت های اقتصادی احساس نمی‌شود؟

 

  1. مشکل دیگرِ تصور مردم در مورد پیشرفت داخلی، رسانه ها هستند. حقیقتا پروپاگاندای شدید و بی حد و حصر غرب در مورد ایران و نمایش یک وضع اسف بار و یک جهنم به تمام معنا از کشورمان روی ذهنیت مردم بسیار موثر بوده است
  2. اخلاق اجتماعی مردم ایران نیز مزید بر علت است. مردم ایران معمولا تلاش می کنند حال خودشان را بدجلوه دهند. این به یک فرهنگ تبدیل شده و در یک رقابت عجیب هر کسی بتواند حالش را بدتر نشان دهد برنده است! هر شاعری که بتواند “حال من” غمگین تری بسراید قطعا شعرش بیشتر می گیرد!
  3. کمال طلب بودن ویژگی اخلاقی دیگری است که مردم ایران را بر آن می دارد تا همیشه از وضع موجود ناراضی باشند. این ویژگی ارتباط مستقیمی با روحیه انقلابی مردم ایران دارد. گویی این ویژگی را امام خمینی در مردم این سرزمین احیا کرد!
  4. واقعیات تلخ اقتصادی دلیل دیگری است بر تصور مردم از پیشرفته نبودن ایران. مشکلات و فسادها و ضعف های اقتصادی که در کشور به وجود می آید و توسط رسانه ها صدبرابر جلوه داده می شود نیز از دلائل و مصادیقی است که مردم به آن اشاره می کنند برای اینکه بگویند وضع ما خوب نیست و کلیت پیشرفت را زیر سوال ببرند.
  5. اما مهم ترین نکته مقایسه است. مردم ما در اثر یک جنگ ترکیبی تمام عیار، نقاط ضعف کشور را ضربدر هزار میکنند و با نقاط قوت کشورهای دیگر ضربدر هزار مقایسه می کنند. در حقیقت ندیدن ضعف های کشورهای باصطلاح توسعه یافته و چند برابر دیدن نقاط مثبتشان و بالعکس در مورد کشور خودمان، سبب شده است تا حال مردم و احساس رفاهشان به شدت متفاوت باشد با واقعیت.

توجه داشته باشید تمام این نکات را باید با دقت بر این مساله تحلیل کنیم که ما تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ده سال درگیر یک جنگ تمام عیار اقتصادی و تحریم بوده ایم و بیش از چهل سال است علیه این کشور توطئه و تهاجم های مختلف فرهنگی، سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و … وجود داشته است.

کشوری که از درون هم با مشکلاتی از جمله نفوذ و خیانت دست به گریبان بوده و آوارهای قبل از انقلاب نیز باید از سر مردم برداشته می شد.

نکات بسیار دیگری وجود دارد که از حوصله این نوشتار خارج است اما اشاره به چند مثال خالی از لطف نیست.

مثال اول: کشته شدن چند صد هزار نفر سالانه در اروپا بر اثر سرما و گرما که یک فاجعه بزرگ انسانی است اما سانسور می شود و در مقابل نزدیک صفر بودن این عدد در ایران!

مثال دوم: کشته شدن میلیون ها نفر از گرسنگی در دنیا در حالی که با حمایت های مردمی و دولتی و نهادهای مختلف در ایران خبری از این مسائل نیست

مثال سوم: حفظ حریم خانواده در ایران و آمار شرم آور تولد فرزندان نامشروع در کشورهای غربی.

مثال چهارم: وجود شکاف طبقاتی عظیم و باورنکردی در دنیا به گونه ای که پنج نفر به اندازه پنج میلیارد نفر ثروت دارند و همزمان کاهش ضریب جینی در ایران بعد از انقلاب.

مثال پنجم: سرعت رشد علمی در ایران که 11 برابر میانگین جهانی بوده است.

مثال پنجم: آمار حدود 80 درصدی مالکیت مسکن (با مسکن های رایگان و سازمانی و وقفی) و در آمار پنجاه تا شصت درصدی کشورهای دیگر با جمعیت مشابه.

مثال ششم: ارزان ترین آب و برق و گاز و بنزین و نان و … در دنیا به اعتراف بسیاری از محققین موافق و مخالف جمهوری اسلامی.

مثال هفتم: دو و نیم میلیون کودک بی خانمان در آمریکا را بهتر است در موردش صحبت نکنیم. بهتر است چشم هایمان را ببندیم بر روی این مساله که در کالیفرنیا از هر بیست کودک یک کودک بی خانمان است.

کد خبر: 143800

نویسنده: : حسن عباسیفر

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها:

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0