هنرمند بین المللی، آهنگساز، خواننده و نوازنده تنبور استاد علی اصغر رحیمی مطرح کرد؛

هنر به واسطه هنرمند ارزشمند است +عکس/ فیلم

هنر نمی خرد ایام و بیش از اینم نیست کجا برم به تجارت چنین کساد بساطآغازین کلام، در واقع آخرین صحبت های استاد بود قبل از اتمام مصاحبه، که می طلبید مقدمه ای شود برای انعکاس دغدغه های یک هنرمند، و همه هنرمندان با دیدگاهی اینچنینی، و البته اهمیت توجه به هنرمندان اصفهانی که تا حدودی در شلوغی بازار هنر و هنر ورزی اصفهان مغفول و ساکت مانده اند،اما  اصفهان رابه جهانی شناسانده اند.

به گزارش عصر اصفهان، استاد علی اصغر رحیمی را اینگونه توصیف می کنیم؛ متولد1351 از اصفهان است و موسیقی را به صورت حرفه ای  از سال 1370 آغاز کرده، وی معتقد است موسیقی صوفی با موسیقی عرفانی تفاوت دارد. از آنروی که برای موسیقی صوفی چهارچوبی محتوایی مشخص است اما تعریف موسیقی عرفانی در ایران  با انواع نطریه ها و حتی برخوردها مواجه است.  و او در خلق آثارش از شعر های عرفانی فارسی به ویژه مولوی بهره فراوان برده است. به باور این استاد، موسیقی و ادبیات و به طور کلی هنر، در زمان و مکان مختلف، بر شخصیت ها و الگوهای رفتاری تاثیر گذاشته است.
* استاد رحیمی اولین کلاس تنبور استان اصفهان را دائر نمود و آن به دعوت هنرستان موسیقی اصفهان بود در سال ۱۳۷۶
*عضویت کمیته تخصصی ثبت آثار موسیقی در اداره میراث فرهنگی ایران را در پرونده فعالیت های خود دارد و عنوان هنرمند سال 2018  برای بهترین شیوه ها در زمینه ترویج  و حفظ میراث فرهنگی سنتی  توسط مرکز فرهنگی یونسکو در رومانی نیز، به وی اعطا شده است.  
* موسس کانون تنبور اصفهان و عضو شورای موسیقی اصفهان است و در کسوت کارشناس موسیقی مقامی فعالیت دارد و همه این عناوین و افتخارات را مدیون تلاش اساتیدش می داند.
 با این مقدمه و در ادامه  مصاحبه عصر اصفهان با استاد علی اصغر رحیمی میخوانید؛
استاد علی اصغر رحیمی تنبور نواز اصفهانی ۳۰ سالی هست که مشغول به کار هنری است. این استاد نوازنده می گوید: اگر بخواهم در مورد پروژه هایی همچون هنر، آثار باستانی و ادبیات که مشخصا در مورد اصفهان انجام داده ام، حوادثی که اتفاق افتاده یا ناتمام مانده و یا بین راه منحرف شده صحبت کنم در یک کتاب می تواند گنجانده می شود.
*کار اصیل تاثیر مثبت دارد و نیازی به شعار ندارد
 معتقدم زمانی که کار سالم و قوی انجام شود استقبال بشود یا نشود برای مثال مخاطب داشته یا نداشته باشد وقتی کار اصیل انجام شود اصالت ها خودشان ذاتاً و فی نفسه یک مجموعه کامل هستند که انواع تاثیرات مثبت را می گذارند یعنی اصالت ها خود به خود در برابر زورها،  ظلم ها و ناعدالتی ها موضع می گیرند.
پس اصالت ها چنین قدرتی دارند و نیازی نیست شعار بدهیم یا موضع بگیریم چون این قبیل شعارها و گلایه ها وقتم را می گیرد.  در دوران کار هنری آسیب های روحی، مالی و انواع خسارت ها و هزینه های دیگری را متحمل شده ام اما برای این آسیب ها تنها درمان را کار اصیل و ساده می دانم یعنی وقتی بپردازم به کار هم مرهمی میشود برای آسیب ها و رنج هایی که وارد شده  و هم می تواند در جامعه تاثیرگذار باشد.
معتقدم و شاهد هستم که حتی این قبیل فعالیت ها می تواند تاثیر فرامرزی و برون میهنی نیز داشته باشد. اگر به جای داد و بیداد و اعتراض بنشینیم بر روی اشعار مولانا و دیگر ادبیات عرفانی ایران زمین کار و تحقیق کنیم و آنرا به انواع قالب های هنری  آوریم به نظرم بهترین مرهم فردی، اجتماعی و فرا میهنی است.
*به سرزمینم مدیون هستم  
*اینکه چه سبب ها و متغیرهایی باعث شد که الان به این موقعیت  رسیده ام که در خارج از ایران مشغول به کار هنری هستم باید بگویم خوشحالم و لذت می برم از اینکه ارزش های فرهنگی و اصیل ایرانی را توانسته ام در خارج از کشور معرفی و نشر دهم. چون به سرزمینم مدیون هستم هرچند در کشور خودم نتوانستم نتیجه زحماتم را به دلایل مختلف ببینم.
*ارزش هنرو هنرمند در ایران مغفول مانده 
سوال این است که چرا نباید پایگاه انتشار هنری من در سرزمین و میهن خود باشد؟ برای مثال به واسطه‌ی سفرهای کاری که به دیگر کشورهای جهان داشته ام توانسته ام چندین موزه بزرگ دنیا را از نزدیک ببینم  و در هر موزه بزرگ  وقتی برخورد می کردم به سر ستون های تخت جمشید حس گریه به من دست می داد که چرا این همه ارزش ها و سلامت و درخشانی آثار باستانی که در اینجا دیده می شود در تخت جمشید شیراز نمی‌بینیم.
اما در کنار حس گریه یک الهام شادی بخش را دریافت کردم که درست است که این آثار از سرزمینم بیرون آمده اما در این موزه به خوبی محافظت می شود و همچون داخل کشور که تاکیدی بر روی آن نیست به مرور زمان فرسوده نمی شود همین الهام افسوس من را توامان با شور و شعف کرد.
ترکیه مولانا را از آن خود می داند و به واسطه آرامگاهش که در قونیه است از بازتاب های آن بهره لازم را می برد اما ما در داخل کشورمان کمتر رویدادی برای مفاخر ادبی و عرفانی خود برگزار می کنیم و حتی در رسانه ملی  کمتر از این مفاخر نامی آورده می شود در حالی که برای مولانا در قونیه ارزش فاخری قائل هستند. گردشگران، علاقه مندان و محققان از سراسر جهان در ایام خاصی  از سال  به قونیه سفر میکنند و در رویداد باشکوه و پرهیاهوی سالانه مربوط به مولانا حاضر می شوندکه بازتاب آن در رسانه های جهانی بسیار گسترده است.
همین اقدامات موجب شده که ترجمه انگلیسی کتاب مولانا در آمریکا در یکسال کتاب سال آن کشور شود.
این در اثر تبلیغاتی است که ترکیه برای مولانا انجام داده در حالی که اگر مقبره‌ مولانا در ایران بود در حد حافظ شیرازی و چهره ها و ستاره های فرهیخته و ادبی داخل باقی می ماند.
در دوران کار هنری خیلی هیجان داشتم که این نوع موسیقی که دنبال می کنم و پژوهش و تحقیقاتی که انجام داده ام چرا باید نسبت به نشر و گسترش آن در وطن خودم ناامید شوم تا به آنجا رسیدم که علاوه بر حس ناامیدی به عدم سنگ اندازی و مرتفع شدن بن بست ها قانع شدم.
*موسیقی، هنری کاملا انتزاعی و تخیلی است
به صورت مشخص باید عرض کنم که هیچ شاهدی برای موسیقی نمی توان مثال زد و در طبیعت شاهد درخشان و قابلی ندارد. موسیقی یک‌هنر کاملا انتزاعی و تخیلی هست یعنی معیاری ملموس و زنده ندارد البته اگر قرار بر تقلید یا الگوبرداری موسیقی باشد بحثی جداست اما اگر بخواهی خلاقیت به خرج دهی و چیزی از خودت تولید کنی الگوها و شاهدها قابل رویت و لمس نیستند؛ بنابراین باید به سمت و سوی تخیلات و برداشت ها رفت.
یعنی باید خودت از فضاها و مفاهیم برداشت و تصور کنی و آهنگ سازی کنی حال اگر اثری را خلق کردی که موفق و از آن استقبال شد باید بدانی که اثری را خلق کرده ای که یک شاهد زنده برای آن در طبیعت وجود دارد و شما آن را دریافت و کشف کرده و از آن الگو گرفته اید. آثار و ساخته های من البته براساس پیروی از زیرساخت ها، اصالت های اجدادی و کهن است اما  خلاقیت و تصورات و ذائقه شخصی خودم نیز در تمامی آن هویداست. وقتی می بینم در یک‌جامعه و جغرافیای دیگر از کار و آثار من استقبال می شود و بر مخاطب تاثیر می گذارد متوجه می شوم هنر من مسیری درست را طی کرده و یک شاهد و الگوی زنده در جهان هستی در آن هست و این برای من ارزشمند است.
در جوامع بیرون از کشور کار هنری من مورد استقبال قرار گرفته و تاثیرات خوبی در مردمی که فارسی زبان نیستند تاکنون داشته است.
اینکه چگونه می توانم لذت مخاطب را در حین اجرا درک کنم هر چند عادت کرده ام که در آن زمان خود واقعی و در فضای خودم باشم اما از جنس سکوت حکمفرما در سالن متوجه می شوم که اجرای من تاثیر خوبی بر روی مخاطب گذاشته و پس از اجرا نیز عکس العمل مخاطب توأمان با حس معنوی است.
دریافت بازتاب های متعاقب هم گواه این تاثیر است و دعوت های مجدد که با جدیت برای اجرا در آینده رقم می خورد برایم لذت بخش است.
* خود را در لباس هنر سفیر فرهنگی کشورم میدانم
در رویدادهایی که در خارج از ایران دعوت شده ام دیده ام که این رویداد مربوط به ادبیات، هنر و فرهنگ ایران زمین است اما در بعضی موارد پیش آمده که حتی یک نفر ایرانی هم در آن شهری که رویداد پارسی برگزار است زندگی نمی کند و تنها ایرانی شرکت کننده در آن رویداد خود من بوده ام.
*بیشتر ادبیات کلاسیک را می پسندم اما برای انواع دیگر ادبیات نیز ارزش قائل هستم.
به دنبال فرقه و گرایشات سیاسی نیستم و هدف گیری من جدای از مذهب، معرفی موسیقی، ادبیات ایران و ارزش های ایرانی در خارج از مرزهای ایران است البته آثاری با محتوای گفتگوها و اشتراکات مذهبی را با نیت صلح ادیان در جوامع غیر ایرانی داشته ام که مخاطب آن نیز مشخص بوده است اما معتقدهستم نباید آثار ایرانی را تنها با دین و مذهب آغشته کرد بلکه باید با هر ذائقه  و سلیقه ای همسو بود. موسیقی من از نوع صوفی‌ست و در رسته صوفی موزیک جهانی گنجانده شده است اما این نه به آن معناست که من پیرو فرق صوفیه هستم بلکه هیچ فرقه و گرایشات از نوع متصوفه را دنبال و پیروی نمیکنم. از زاویه مثبت به طور قطع خود را در لباس هنر به عنوان سفیر فرهنگی ایران زمین می دانم.
*شما به عنوان یک هنرمند اصفهانی چه دغدغه ها و انتظاراتی دارید که در شهر و کشورخودتان به دنبال آن بوده اید؟ 
تنها توقع و در واقع رویایی که من دارم  این است چه سیستم حاکم چه عموم مردم باورشان این باشد که من و امثال من هدفمان کار برای ارزش هاست نه برای خودمان… این باور باید زایل شود که اگر امکانی برای من و ماها ایجاد شده که فعالیت هایمان در قالب یک آلبوم تولید و عرضه و پخش شود یا برایمان شهرتی به ارمغان آورد  منتی بر سر هنرمند صاحب اثر باقی بماند ، گرچه این  آورده ایست که در حاشیه انواع فعالیت های هنری، یک امر کاملا طبیعی محسوب می شود.
اما منت سر هنرمند گذاشته می شود که مثلا ثروتی به دست آورده و شهرتی کسب کرده یا محبوبیتی یا امکانی برایش ایجاد شده! در صورتی که این باور باید در اذهان مردم وسیستم بنیادین شود که هنر بدون هنرمند یک حالت بالقوه است و حالت بالفعلی ندارد موسیقی را اگر موسیقیدان یا  نوازنده و خواننده تولید و اجرا نکنند حالت بیرونی و وجود خارجی نداشته و نمیتوان آن را درک و احساس کرد.
اگر هنر ارزش دارد به واسطه هنرمند، مشخص می شود و معنا پیدا می کند. اگر سی و سه پل در حال حاضر  یک اثر فاخر هنرییست به واسطه معمار و طراحش  است که دارای این بعد بیرونی شده است.
کد خبر: 47968

نویسنده: نرگس رضایی

منبع: روزنامه عصر اصفهان

برچسب ها: , , , , , ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0