فصل ناتمام شهادت
این همه آلودگی صوتی و تصویری و هوایی و گاهی خمودی روحی و روانی، این عطر حضور شهدا در شهرهای مختلف استان شهیدپرورمان بود، که حال و هوای دل و جانمان را تازه کرد و طراوتی دیگر به آخرین روزهای پاییزمان داد.
درست در وسط معرکه دود و تنگی و سیاهی، این شاهدان شهادت و رشادت و مردانگی بودند که آرمیده در تابوتهایی منقش به سه رنگ پرچم مقدس ایران، معرکه ای سرخ و سبز و سفید را به راه انداختند و عطش جانمان را در میانه آذرماه سرد پاییزی به آتش کشیدند!
می گویند، پاییزان که به آخرین روزهایش نزدیک میشود جوجه ها را میشمارند اما انگار شهادت تمامی ندارد و ماه و فصل و سرما و گرما نمیشناسد.
دیروز این لالههای گمنام و مدافع حرم بودند که آسمانی شدند و امروز این آسمان آبی غزه است که مقاوم ترین ملت در جوار سفاکترین و شیطانیترین ابنا بشر را به نظاره نشسته است.
نگاه هایی که با وجود این همه بمب و موشک و کشتار و تخریب، باز هم منتظر شهادت و تقدیم جانند.
شهادت لحظه و فصل و زمان و مکان نمی شناسد.
روزی در بوسنی و هرزگوین و روزی دیگر در فلسطین و کمی آنسوتر در لبنان و سوریه.
اگر امروز زمینه شهادت در آنسوی مرزها فراهم تر است به یقین مرهون همین شهیدانی است که امروز سر دست من و شما دست به دست می شوند و معنویت و عشق حسینی می پراکنند.
آنها رفتند تا ما بمانیم و با خیال راحت هر پاییزان که از راه می رسد روی برگ ها قدم بزنیم و در آرامش زندگی کنیم؛ باشد که شاکر باشیم.
نویسنده: : محمود افشاری
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد