نجیبه حقانی
هنرپناهنده
هنر را ذوق زیباي شناسی تعریف می کنند و پناهنده را کسی که براي نجات جان ، به واسطهي یک نیروي دافعه از سوي کشورش ، به کشور دیگري پناه میبرد.
هنر را ذوق زیباي شناسی تعریف می کنند و پناهنده را کسی که برای نجات جان ، به واسطهی یک نیروی دافعه از سوی کشورش ، به کشور دیگری پناه میبرد.
برای یک پناهنده در وهلهي اول تامین امنیت ، نان و مسکن مطرح است و کسی که دغدغهي نان دارد ، فرصتی برای اندیشیدن به فعالیتهاي فرهنگی و هنري را ندارد و در صورتی که بعد از گذشت زمانی وضعیت شخص از پناهجویی به پناهندگی یا شهروندی کشور دوم مبدل شود، شخص آرامشی نسبی یافته و بنا به ذوق و استعدادی که دارد براي برآورده کردن نیازهاي روانی خود به خلق آثاری فرهنگی و هنري دست میزند.
پناهندگان به سبب تحمل رنجی وصف ناپذیر از وضعیت جسمی و روانی خود و دوري از تعلقات خاطر به وصف و تجسم دردهایش که تمام موجودیتاش درگیر با آن است میپردازد.
دغدغهی یک پناهنده میشود رنج آوارگی و دوري از وطن و تطبیق نیافتن با کشوري که ساکنش شده و احساس کمبود و اعتماد به نفس پایین که در تمامی آثاري که خلق میکند چه نوشته باشد، چه مجسمه و چه فیلم و…قابل لمس و مشهود است.
و چون از دل برآمده بر دل هم مینشیند . این اثر چون یک درد مشترك در تمام جهان است، مورد توجه قرار میگیرد.
هنر پناهنده زیبا بیان کردن یک درد است، تا شاید کمی زخمش را التیام دهد.
فیلمهای بسیاری با محوریت پناهندگی در سرتاسر جهان ساخته میشود که آزارو اذیتهای نژادی ،مذهبی ، قومی وملیتی یا به دلیل عضویت در یک گروه خاص اجتماعی یا داشتن عقاید سیاسی و اقلیتی باعث فرار یا ترس شخص پناهجو میشود، یکی از بهترین وسیلههای نشان دادن احساسات است.
فیلم مستند فرزندم سبا ،که جزء بهترین مستندهاي سال بود توسط مادر سبا که از شروع جنگ سوریه تا فرار آنها از سوریه و گذر از مرز کشورهاي همسایه، از خود و فرزند خردسالش و دیگر پناهندگان سوری فیلم گرفته و با آن مستندی تهیه و به دنیا نشان دادکه در سوریه چه اتفاقاتی افتاد که ناچار به فرار شدند .
فیلم سینمائی بادبادكباز، بر اساس رمانی به همین نام که نویسندهاش افغان است و تمام زندگی خود از کودکی و خاطرات کشور آرامش میگوید ، ا زشروع اختلافات بر سر قدرت ، فرار از جهنم ترس و قصهي داستان آوارگی از کشوري به کشور دیگر را تعریف میکند، به طوری که با گریه هایش میگریی و با خندههایش بغض میکنی.
مخاطب با تمام وجود با این اشخاص که مثالی از جهان واقعیت هستند هم دردي و در پی حمایت از این آدمها بر میآیند، ولی کاش کمی نظام سرمایهداري و سیاست مدارها نتیجه حرص و ولع پول و قدرت خود را میدیدند و جان آدمها برایشان کمی ارزش داشت، که البته حرف مضحکی هم هست که ازآنان چنین توقعی داشته باشیم.
در هر صورت دغدغهی پناهندگان که روز به روز در پی افزایش جنگها تعدادشان بیشتر و بیشتر میشود، منحصر به خود آنان نیست، هنرمندان زیادي در سرتاسر جهان در باب این معظل اجتماعی و در نکوهش جنگ و اربابان آن آثار مطلوبی را ارائه میدهند.
به امید روزی که نه مرزی باشد و نه پناهندهای. …
نویسنده: نجیبه حقانی
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد