15 اردیبهشت 1403 - 11:00 ق.ظ

کوچه تنگه بله

گروه دف نوازی ، بیاد عروسی های دهه چهل روزگار جدید مهرت به دل نشست و دلم رنگ و بو گرفت . این دل به پای عشق شما آبرو گرفت .

کوچه تنگه بله

البته ببخشید ولی من نفهیدم ربط کوچه تنگ و عروس چیه ؟! اگر کوچه گشاد بود، این حیاط و اون حیاط می ریزن نقل و نبات و شب مراد است امشب . نمی دونم تنگی کوچه چه ربطی به قشنگی عروس دارد ! عرض کوچه ها کمتر از دو متر است . آنقدر تنگ و باریک که حتی دو نفر هم به زور از آن عبور می کنند . به همین دلیل هم به آن آشتی کنان می گفتند و مرتب به یکدیگر سلام می کردند . با کوچه هایی که جذابیت های خودش را در گذشته داشته اما حالا برای ساکنانش بی درد سر هم نیست .کوچه های آشتی کنان ، که بیشتر دربافت قدیمی محله ها پیدا می شوند . کوچه های تنگ و باریکند. بیشتر قشر متوسط در این محله ها زندگی می کردند .

اگر نیک بنگریم کوچه های تنگ هنوز در مرکز استان ها و شهرستان ها از جمله شهرستان دهاقان وجود دارد . این کوچه های تنگ فقط برای ورود عروس خانم و امثال آن آشتی کنان عمرش به سر آمد . مفصل ترین شرح کوچه های تنگ ، بنا به گفته اجدادمان یا تاریخ ،آغاز ورودی کوچه های تنگ دالانی نهایتا به ارتفاع دومترو بر بام دالان اطاقی مجهز که برای مانع شدن راهزنان و یا عوامل شورشی برای گرفتن مالیات های سنگین در کوچه های تنگ می شدند .روستائیان، ده نشینان و کشاورزان باج دادن از آنان بیشتر مشهود است که به دنبال قیام بر ضد تجاوز عمال دولتی از جمله ظل السلطان بودند . او رئیس دولت بود، و دیگران بنده و برده بودند . اما طبیعت چنان کرد که همه در کنار یکدیگر بودند و مسئله احوال پرسی پیش می آمد .

جان کلام و پایان سخن اینکه : در دوران قاجار شعارهای عروسی شاهانه، جشن بزرگانه و قصه های طنز از تهران قدیم، نظر مهمانان را به خود جلب می کرد . حاج علی آقا سیف اللهی دهاقانی در دهاقان فردی کشاورز و مقید و مذهبی بود در مجالس عروسی دوستان و بستگان شرکت می کرد و هنگام ورود عروس به خانه (بخت) هر دو نفر را با یاد و نام خدا این چنین بدرقه می کرد : ناله ای است که از دل کشاورزی حساس برخاسته و لاجرم بر دل می نشیند ؛ غزلی شیرین و دور از تکلف است و از این روی خواننده را بر سر شوق و رغبت می آورد .

* فرمود خدا فرشته ها را صلوات * اول به مدینه مصطفی را صلوات * دوم به شه نجف سلامی بکنیم * رخسار علی شیر خدا را صلوات * زهرا که ندانیم کجا تربت اوست * یادآور بهترین نسا را صلوات * از ما همه بر امام مسموم سلام * مظلوم امام مجتبی را صلوات * مظلوم امام در خون خفته * افتاده به خاک کربلا را صلوات * گفتم ز حسین چون نگویم سجاد * آن پاک امام پارسا را صلوات * پس باقر علم آن امام معصوم * دریای فضیلت خدا را صلوات * صادق که رئیس مذهب شیعه بود * آن حنجره علم و ضیا را صلوات * یاد از امام کاظم زندانی * زندانی زنجیر به پا را صلوات * رو جانب مشهدالرضا کن و بگو * در طوس غریب الغربا را صلوات * یاد آر امام تقی صاحب جود * هم هادی و عسکری ما را صلوات * حالا تو بیا حضور مهدی برسیم * آن روشنی نور هدا را صلوات * افروخته عرش کبریا را صلوات * یک بار دگر آل عبا را صلوات *

آن روزها این گونه محافل و مجالس عاقبت به خیری داشت. آن روزها عروسی ها پر ارزش بود . با اینکه سال های گرانی و کم یابی بود رنج بد غذایی و کم غذایی به هیچ روی حس نمی شد به قول مرحوم ادیب پیشاوری نه شامم مهیا بود و نه چاشتم ، سال های گرانی خواربار بود. در حجره محقر و روی حصیر و گلیم مندرس سخن از افلاطون و کانت بود . تحصیل و تکمیل نفس بود .نیکویی و زیبایی اسم بود .

کد خبر: 144380

نویسنده: حکمت اله زمانی

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها:

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0