* روایتی از ماجرای مسابقه پرسپولیس و سپاهان
یک کلاغ و چهل کلاغ و هشتاد کلاغ!؟
خبر اینکه اخیرا در جریان یک مسابقه فوتبال، یکی از مردان طرفدار یک تیم نسبت به یکی از زنان طرفدار تیم مقابل، رفتاری اهانت آمیز داشته است. ولی نشر این خبر تبعاتی حیرت آور به دنبال داشت.
به قلم نادر مجیدی آهی
به عادت جاری این سالهای باشگاه های ورزشی، که بیش از پرداختن به مهارتهای فنی، نظر به بیانیه دادن و اعتراض به داور و اقدامات رسانهای دارند، این اتفاق نیز به عنون سندی از مظلومیت و جزآن، با دلسوزی ویژهای(!)بصورتی یکسویه از سوی مدیران یکی از تیم ها روایت گردید. سپس نیز، کمیته انتظامی فوتبال حکمی کم سابقه صادر نمود و مرد مورد نظر را دهسال از ورود به ورزشگاه ها منع نمود.
تا اینجا به هرحال قضیهای بود و باید میگذشت. ولی پس از صدور و انتشار حکم مزبور، ناگهان مشاهده شد که وزیر محترم ورزش، بقول رسانه های دولتی، در قضیه ورود نمود و در اطلاعیهای تقریبا حماسی، که خبرگزاری های رسمی از آن به دستور وزیر ورزش به رییس فوتبال نیز یادکردند، خواستار برخورد و غیره در موضوع شد و در نهایت نیز ختم ظاهری ماجرا چیز عجیبی از آب درآمد. اینکه کمیته مربوطه درهامش بیانیه وزیر، حکم دیگری هم برای جلب نظر ایشان صادر نمود و بازی بعدی هردو تیم را صرفا با حضور زنان اعلام نمود.
البته اگر کسی حتی یکبار در سکوی تماشاگران مسابقات فوتبال نشسته باشد نمیداند منظور از این واژه اهانت در این قضیه چیست! درواقع کری خوانی و خدای ناکرده ناسزاگویی در سکوی تماشاچیان، مثل الکترومغناطیس، یک پدیده دو قطبی است. یعنی میگویند و میشنوند بعد هم میروند پی کارشان. ولی حالا قضیه به سبکی بازتاب یافته است که گویی اتفاقی شبیه به حمله تیپ گولانی اسراییل به مردم رفح رخ داده است. در حالیکه اهل فن و شاهدان قضیه میدانند که چنین نبوده است. عکسهای دل آزاری هم نشر دادهاند.
مهدی تاج را به تدبیر میشناسیم. اما با این حکم آخری چه کنیم؟ چرا مثل بقیه موارد حکم صادر نشد که مثلا یکی دو جلسه بدون تماشگر شود؟ یا به جناب وزیر چه باید گفت؟ همین دو هفته قبل در استادیوم یادگار امام تبریز به بازیکنان تیم تراکتور و خانواده هایشان آنطور اهانت شد، که مربی تیم به گریه افتاد. وزیر آن موقع چه کرد؟ کمیته انضباطی چند نفر را دهسال از ورود به ورزشگاه منع نمود؟ اصلا مگر فدراسیون ها یک نهاد دولتی اند؟ اینها به غیر از اتفاقات مشابه و مکرری است که که کم و بیش در ورزشگاههای اغلب رشته ها رخ میدهد. مسولان ورزشی نیز با سبک لازم خود با موضوع برخورد میکنند و میگذرد و فراموش می شود. در تمام دنیا چنین است. اما حالا با دخالت وزیر، موضوع شکل دیگری گرفته است و مثل قضیه چند سال قبل مسابقه ایران و لبنان در مشهد، که رابین هودهای وطنی، مخصوصا از بین مدیران غیر ورزشی داشتند از آن نمد …
به نظر می رسد یک علت عمده در این ماجرا، فوبیای برخی مدیران ما نسبت به رسانه های خارجی باشد. که مثلا: ای وای حالا بی بی سی و اینها، این موضوع را چهل کلاغ خواهندکرد. ما تقصیری نداشتیم که، علیهذا حالا چه …؟ لذا احتمالا خودشان به قصد یک کار رسانهای پیشدستانه دست بکار شدند. ولی چون واقعا رسانه را نمیشناسند و به فرمایش رهبری در کار رسانه ضعیفاند، حالا خودشان هشتاد کلاغ بیرون داده اند! به نحویکه اینک عدهای این رویداد را اجرای عملی سند 2030 توسط دولت آقای رییسی معرفی نموده و گروهی آن را مقدمه منع مجدد زنان از ورزشگاه تلقی کرده اند. یعنی احیای یک دوقطبی مضحک، اما در بستری مساعد.
محمد حسین طاهری آکردی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور است. اهمیت سمت ایشان در تاثیری است که نظرات شان بخصوص در زمینه رسانه، می تواند بر مسولان دولتی داشته باشد. دست کم مشابهت تام با آن دارد. محمد حسین طاهری اخیرا در گفتگویی با برنامه جهان آرا نکاتی را از حوزه مدیریت خود مطرح نمود. منجمله اینکه اگر رسانهها عملکرد درستی داشته باشند، میتوانند در این زمینه موثر باشند. ولی البته ممکن است رسانهها فاسد و عامل دست مافیا هم باشند. که منظورشان صرفا رسانه داخلی بود و جف القلم.
لابد ایشان فراموش نکردند چند سال قبل یک فعال عرصه رسانه برگه ای را به عنوان پروانه امر به معروف(!) منتشر نمود. در متن این برگه که اعتبار آن نیز دو سال ذکر شده بود و به امضای روحالله میرزایی، با عنوان معاون(؟) اجتماعی و مطالبه گری ستاد امر به معروف و نهی از منکر صادر شده بود، بعد از ذکر زمینه تخصصی(؟) با عنوان مسئولین، آمده بود: این مجوز جهت فعالیت جهادی در زمینه مطالبه گری اجتماعی توسط ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر صادر گردیده و جهت فعالیت های خارج از این موضوع، اخذ مجوز از مراکز مربوطه الزامی خواهد بود. که ما نقدی نوشتیم و طبعا کسی پاسخی هم نداد.
پاسخگو بودن مسولان شرط اول تاثیر رسانه داخلی بر موضوعات است. کمااینکه مطالب رسانه خارجی، معمولا با پاسخ مساعد مسولان روبرو میشود. اما مسولان در قبال رسانه داخلی پاسخگو نیستند تا رسانه ها بتوانند درآن زمینه موثر باشند. بهترین توصیه این است که در این موارد چیزی نفرمایند تا اهل هر بخش، خودشان به مساله خودشان بپردازند.
نویسنده: : نادر مجیدی آهی
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد