پینگپنگ موشکی و آینده منازعهی ایران و اسرائیل
۱. پاسخ اسرائیل، قطعی و مستقیم در داخل ایران خواهد بود. طبیعتا این به معنای عدم حمله به منافع ایران در کشورهای پیرامونی نیست که لااقل سوریه آماج حملات آینده رژیم خواهد بود.
این، بدان معناست که موج اول حمله مستقیم به درون قلمروی جغرافیایی ایران خواهد بود.
اسرائیل خواهد کوشید حملهای موثر (اگرچه نه ضرورتا پردامنهای) را ترتیب دهد.
۲. اسرائیل در عین حال که برخلاف بسیاری از تحلیلها از گسترش جنگ واهمه دارد، بیش از هر چیز میکوشد تا با واردساختن ضربات تاکتیکی دردناک (و البته مناسب از حیث رسانهای) مانع از تثبیت قاعدهی جدید و تحمیلی ایران شود: حملهی مستقیم از مبداء ایران.
۳. در این میان، ارادهی معطوف به تکنولوژی رژیم، به وی در تحقق چنین حملهای دست برتر را خواهد داد. اما مهم و تعیینکنندهتر از حملهی اسرائیل، پاسخ ثانویهی ایران است.
اگرچه رژیم صهیونیستی در حوزه تاکتیکی-تکنیکی دست برتر را دارد. اما بیهیچ اغراقی، لااقل از شنبهشب و در حوزه راهبردی دست برتر از آنِ ایران است.
ایران از ضربات پیشرو چیز بیشتری نسبت به خسارتهای تحمیلشده در این یک دهه متحمل نخواهد شد. از خرابکاریهای صنعتی و ترورها و…
اما از شنبهشب بدین سو، ترس ایران ریخت و در نتیجه اسرائیل تصویر بازدارندهی خودش را تا اندازهی زیادی از دست داد.
این جدای از پاسخ ثانویهی ایران خواهد بود که حدود و ثغورش نامعلوم اما احتمالا پردامنهتر از وعدهی صادق خواهد بود.
پس نتیجه هرچه باشد پیروزی راهبردی از آن ایران است. ولو آنکه پیروزی تاکتیکی سهم رژیم باشد.
۴. طبیعتا اهداف رژیم میتواند ترکیبی از زیرساختهای هستهای-موشکی و مقرهای ستادی نیروهای مسلح و نیز زیرساختهایی باشد که به نوعی زندگی روزمرهی مردم به آنها وابسته است.
مانند زیرساختهای مرتبط با حوزهی انرژی. به گونهای که از طریق اختلال در حیات روزمرهی توده، ناتوانی نظام را القاء کرده و مردم را به ملامت حاکمیت تشویق کند.
در موج دوم میتوان در انتظار حملاتی ترکیبی از جنس خرابکاریهای سایبری، صنعتی و ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای و موشکی بود. و البته حملات تروریستی از جنس جيشالعدل و داعش و…
۵. در حوزه فنّی دانشی ندارم. اما اگر توان و ظرفیتش در کشور وجود دارد، موتور موشکهای ایرانی باید دیرتر از طرف مقابل خاموش شود. آخرین موشکی که شلیک میشود و اصابت میکند باید سهم ایران باشد.
در جنگِ ارادهها، پیروزِ معرکه کسی است که آخرین ضربه را زده باشد. فارغ از کمّ و کیف و نتیجهی آن. بخش مهمی از تصویر بازدارندگی حزبالله در جنگ ۳۳ روزه ناشی از موشکهایی بود که مقاومت پس از قبول آتشبس از سوی رژیم شلیک کرد. به ویژه در روز آخرِ جنگ.
۶. بر این باورم که پاسخ سخت ثانویهی ایران، امریکاییها را به تبوتابِ مهار عملی رژیم و ممانعت عملی (و نه صرفا مخالفتِ نظری) از پاسخ بعدی خواهند انداخت.
امریکای بایدن اگرچه در پدافند عامل از رژیم و حمایت لجستیکی از رژیم کم نمیگذارد اما ابدا حالا در شرایطی نیست که جنگی دامنهدار در منطقه را تحمل کنند.
۷. من اگر جای تصمیمگیران نظام بودم، فهرستی از خطوط قرمز از اهداف در کشور تهیه و به آمریکاییها تقدیم میکردم و بیهیچ تعارفی آنها را مسئول تبعات هرگونه حمله به آنها معرفی میکردم.
حملات با تجهیزات آمریکا (و اگر نگوییم چراغ سبز) لااقل با عدم ممانعت عملی امریکاییها صورت خواهد گرفت.
بازگشت به سیاست پیشارُکبان در شرایط انتخاباتی بایدن میتواند صریحترین تهدید برای امریکای بایدن باشد.
۸. برای مدیریت افکار عمومی در پیش و پس از حملهی اسرائیل، میبايست مرجعیت رسانهای را به داخل بازگرداند. و این بیش از هر چیز مستلزم سعهی صدر و ارائه اخبار و تحلیلهای صواب و واقعبینانه است. تلخ یا شیرین. مثبت یا منفی. اگر نگاه برآیندی حاکم باشد، خروجی نهایی و برایندِ اطلاعرسانی صادقانه، رشد مخاطبین و همراهی-همدلی افکار عمومی خواهد بود.
درست است که هر حقی را گفتن نشاید، اما از آن سو جبههی حق نیز جز با گفتن حق و حق گفتن تقویت نمیشود. سعی شود آنچه گفته میشود حتیالامکان خارج از بازیهای رایج رسانهای متداول باشد. اثرات مثبتش کمی با تاخیر خودش را نشان خواهد داد. اگرچه در کوتاه مدت کمی برای خودمان تلخ باشد.
به وقت فاتحِ خیبر
از هادی معصومی زارع
نویسنده: هادی معصومی زارع
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد