27 تیر 1401 - 3:55 ب.ظ

علی در آینه علی

نهج البلاغه چشمه جوشان و پایان ناپذیر مکتب امامت است. بدون تردید این کتاب پس از قرآن نظیری برایش متصور نیست، از این جهت که از زبان تربیت شده مکتب قرآن جاری شده است.

عید غدیر خم عیدالله الاکبر را خدمت شما تبریک عرض می کنم.(نصرالله شفیعی- مازندران- روستای الیت)
نهج البلاغه چشمه جوشان و پایان ناپذیر مکتب امامت است. بدون تردید این کتاب پس از قرآن نظیری برایش متصور نیست، از این جهت که از زبان تربیت شده مکتب قرآن جاری شده است.
امام علی علیه السلام در سخنان خود برای دفاع از مظلومیت خویش در برابر سیل تخریبات ناجوانمردانه و تبلیغات سوء دشمن به خصوص معاویه به بخشی از ویژگی های خود اشاره کرده است. اعترافات امام علیه السلام در باره خویش بزرگ ترین سند برای شناخت ابرمردی است که تاریخ راهی جز خضوع و خشوع در برابر او ندارد.
در اینجا بخشی از ویژگی هایی که امام علی علیه السلام در باره خویش کرده اند نقل می کنیم.

۱ ـ در خطبهٴ ۱۹۲ از نهج البلاغه هنگامی که ظهور اسلام را تشریح می‏کند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را می‏ستاید، می‏فرماید:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا در همان اوایل زندگی ام در دامن خویش می‏پروراند و هر روز بابی از علم و اخلاق به روی من می‏گشود و مرا به اقتدای آن فرا می خواند:
«یَرفَع لى فى کُلّ یومٍ مِن أخلاقِه عَلَماً ویأمرنى بالاقتداءِ بِهِ». و هر سال که مجاور کوه حرا می‏شد و در جوار آن به عبادات می‏پرداخت، من او را می‏دیدم و جز من کسی وی را نمی‏دید: «ولقد کان یُجاور فی کلّ سنةٍ بِحِراء فَأراه وَلایَراهُ غیرى».
در خانه‏ای که اسلام در آن ظهور کرده بود غیر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خدیجه (علیهاالسلام) کسی در آن نبود و من سومین نفر آن دو بودم. نور وحی و رسالت را می‏دیدم و نسیم نبوت را استشمام می‏کردم:
ولم یجمع بیتٌ واحدٌ یومئذٍ فى الإسلام غیر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وخدیجة وأنا ثالثهما. أری نور الوحی والرّسالة وأشمّ ریح النبوّة.
علی (علیه‏السلام) سپس می‏فرماید: من هنگام نزول وحی بر پیامبر، صدای نالهٴ شیطان را می‏شنیدم؛ به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردم: این آهنگ و ناله ویژه شیطان از کجا به گوش می‏رسد؟
فرمود: این افسوس شیطان است که فهمید دیگر پرستش نمی‏شود؛ چون جایی که وحی و نبوت و رسالت حکومت کند، آنجا شیطان عبادت نمی‏شود: «ولقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحى علیه (صلی الله علیه و آله و سلم) فقلت: یارسول الله ما هذه الرنّة؟ فقال: هذا الشیطان قد أیس
من عبادته». آنگاه فرمود: ای علی هر چه را من می‏بینم تو نیز می‏بینی و هر چه را من می‏شنوم تو نیز می‏شنوی، جز آن که تو پیامبر نیستی، لیکن وزیر من هستی و تو بر پایهٴ خیر استواری: «إنّک تسمع ما أسمع وتری ما أری إلاّ أنّک لست بنبیٍّ ولکنّک لوزیر وإنّک علی خیر».
۲ ـ حضرت علی (علیه‏السلام) در خطبهٴ سوم که به خطبهٴ «شقشقیّه» معروف است، می‏فرماید: «ینحدر عنّى السیل ولا یرقی إلىّ الطیر»؛ من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر می‏گردد! چون هر کوهی سیل خیز نیست و سیل فقط از کوه بلند و مرتفع بر می‏خیزد و هیچ پرواز کننده‏ای به مقام اوج گرفتهٴ من پر نمی‏کشد.
۳ ـ آن حضرت در خطبهٴ ۱۸۹ در بیان مقام علمی خود، می‏فرماید: «أیّها النّاس! سلونى قبل أن تفقدونى فلأنا بطرق السماء أعْلم منّى بطرق الأرض».
در این کلام، آن حضرت برای خود دو نشئه قایل است، چنان که جهان نیز دو نشئه دارد: عالَم ظاهر و عالَم باطن، عالَم غیب و عالَم شهادت. ایشان می‏فرماید: جنبهٴ غیبی من قوی‏تر از جنبهٴ شهادت من است! آگاهی من به علوم آسمانی بیش از آگاهی من به علوم زمینی است! زیرا غیب، قوی‏تر از شهادت است و با خبران از غیبِ عالَم، قوی‏تر از مرتبطان به عالَم شهادت هستند. (آیت الله جوادی آملی)
۴ ـ در خطبهٴ ۱۷۵ می‏فرماید:
واللّه لو شئتُ أن أُخبر کلّ رجلٍ منکم بمخْرجه وموْلجه وجمیع شأنه لفعلتُ! ولکن أخاف أن تکفروا فىّ برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ألا وإنّى مُفْضیه إلی الخاصّة ممّن یؤمّن ذلک منه.
سوگند به خدا! اگر بخواهم جریان زندگی شما، آغاز و انجام آن و ورود و خروج شما را در کارها تشریح کنم، می‏توانم؛ چون از گذشته و آیندهٴ شما به اذن خدا آگاهم؛ ولی خوف دارم که تاب نیاورید و بگویید: چون رسول خدا چنین نفرمود و علی (علیه‏السلام) می‏گوید، پس علی (علیه‏السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاتر است و این مسأله، زمینهٴ انحراف فکری شما را فراهم سازد. آگاه باشید که با موالیان مورد اطمینان، بعضی از اسرار عالم را در میان می‏گذارم. این نمونه‏ای از احاطه علمی علی (علیه‏السلام) به جهان غیب است وجهان غیب بر جهان شهادت احاطه دارد.
۵ ـ در خطبهٴ ۱۵۸ خود را سخنگوی وحی معرفی می‏کند و می‏فرماید:
ذلک القرآن فاسْتنطقوه ولنْ ینطق ولکن أُخبرکم عنه ألا إنّ فیه علم ما یأتی والحدیث عن الماضی و دواء دائکم ونظم ما بینکم.
قرآن سخن می‏گوید، شما از قرآن بپرسید ولی هرگز حرف نمی‏زند؛ لیکن من سخنگوی قرآنم و شما را از محتوای آن آگاه می‏سازم. آگاه باشید که علم آینده، سخن از گذشته، داروی دردها و نظم امور زندگی شما در قرآن است.
۶ ـ در خطبهٴ ۱۰۹ می‏فرماید: ما درخت نبوّتیم، درخت نبوّت در خاندان ما ریشه دارد و فیض رسالت در این خانواده فرود می‏آید و فرشته‏های خدای متعال به خاندان ما رفت و آمد دارند و قرارگاه علم، ما هستیم و چشمه‏سار حکمت‏ها ماییم: «نحْن شجرة النبوّة ومَحَطُّ الرّسالة ومختلف الملائکة ومعادن العلم ویَنابیع الحِکَم».
۷ ـ در کلمات قصار ۱۸۴ می‏فرماید: «ما شککْت فى الحق مذ اُریته»؛ از آن لحظه ای که حق را به من نمایاندند و حق مشهود من شد، من در آن شک نکردم.
۸ ـ امیر مؤمنان حضرت علی (علیه‏السلام) در یکی از نامه‏هایی که برای معاویه مرقوم فرمودند، مقداری از فضایل اهل بیت را تشریح کرده، می‏فرماید:
اگر خداوند در قرآن از خودستایی و برشمردن فضایل خود، نهی نفرموده بود ﴿فَلا تُزَکُّوا أنْفُسَکُم﴾ من گوشه‏ای از فضایل خانوادگی خود را برمی‏شمردم :
«وَلو لا ما نَهی الله عنه من تزکیة المرء نفسَه، لذکر ذاکر فضائل جمّة». این کار، شمارش نعمت‏های خدا در کمال خضوع و بندگی است.
سپس می‏فرماید: «فإنّا صنائع ربّنا والناس بَعدُ صنائع لنا»؛ ما ساخته شده و دست پرورده خدای خویش هستیم، ما ساختهٴ ربوبیت حقّیم و دیگران دست پروردهٴ ما هستند.
۹ ـ در خطبهٴ ۱۹۲ حضرت علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: من جزو گروهی هستم که در راه خدا از سرزنش ملامت کنندگان، باز نمی‏ایستند، سیمای آنان سیمای صدّیقان است؛ یعنی کسانی که هم در مقام اعتقاد صادقند و هم در مقام اخلاق و عمل. صدق در این سه قِسْم، برایشان ملکه و راسخ شده است: «وإنّی لمِنْ قومٍ لا تأخُذُهم فى الله لوْمة لائمٍ سیماهم سیما الصدّیقین».
و گفتارشان گفتار افراد نیک است: «وکلامهم کلام الأبرار». شب را زنده و آباد نگه می‏دارند: «عُمّار اللیل». شب آنان معمور است، نه بایر و مخروب.
زنده بودن شب و آباد کردن آن، باعث می‏شود که روز را هم روشن کند: «و منار النهار».
به ریسمان قرآن چنگ می‏زنند: «متمسّکون بحبل القرآن». سنّت‏های خداوند و رسول را احیا می‏کنند و مقررات الهی را زنده نگه‏می‏دارند: «یُحْیُون سنن الله وسنن رسوله». اهل تکبّر و برتری طلبی و تجاوزگری و فساد نیستند: «لا یسْتکبرون ولا یَعْلُون ولا یُفسدون».
آن‏گاه در پایان خطبه می‏فرماید: دل‏های آنان در بهشت است و بدن‏هایشان در کار و کوشش: «قلُوبُهم فی الجَنان وأجْسادهم فى العمل»۱۳؛ جانشان در آن عالَم است و جسمشان در این عالَم؛ یعنی همزمان با این که جسم آنها مشغول عمل است، جان آنان در بهشت متنعّم است.
۱۰ ـ در خطبهٴ ۱۹۷ دربارهٴ این‏که آن حضرت (علیه‏السلام) پیرو راستین وحی بود و لحظه‏ای از مسیر وحی، فاصله نگرفت، می‏فرماید: «إنّى لم أرُدّ علی الله ولا علی
رسوله ساعةً قطّ»؛ من لحظه‏ای در برابر فرمان خداوند و رهبری‏های رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نایستاده و آن را رد نکردم، بلکه مطیع محض بودم.
در پایان همین خطبه می‏فرماید: «فوالذی لا إله إلاّ هو إنّی لعلی جادّة الحقّ وإنّهم لَعَلی مزلّة الباطل»؛ سوگند به خدا من در مسیر حق و در جادهٴ حقیقت هستم و آنها که مخالفند در لغزشگاه باطل قرار دارند.
*در این یادداشت از کلام حضرت آیت الله جوادی آملی بهره گرفته شده است.

کد خبر: 118290

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0