علی در آینه علی
نهج البلاغه چشمه جوشان و پایان ناپذیر مکتب امامت است. بدون تردید این کتاب پس از قرآن نظیری برایش متصور نیست، از این جهت که از زبان تربیت شده مکتب قرآن جاری شده است.
عید غدیر خم عیدالله الاکبر را خدمت شما تبریک عرض می کنم.(نصرالله شفیعی- مازندران- روستای الیت)
نهج البلاغه چشمه جوشان و پایان ناپذیر مکتب امامت است. بدون تردید این کتاب پس از قرآن نظیری برایش متصور نیست، از این جهت که از زبان تربیت شده مکتب قرآن جاری شده است.
امام علی علیه السلام در سخنان خود برای دفاع از مظلومیت خویش در برابر سیل تخریبات ناجوانمردانه و تبلیغات سوء دشمن به خصوص معاویه به بخشی از ویژگی های خود اشاره کرده است. اعترافات امام علیه السلام در باره خویش بزرگ ترین سند برای شناخت ابرمردی است که تاریخ راهی جز خضوع و خشوع در برابر او ندارد.
در اینجا بخشی از ویژگی هایی که امام علی علیه السلام در باره خویش کرده اند نقل می کنیم.
۱ ـ در خطبهٴ ۱۹۲ از نهج البلاغه هنگامی که ظهور اسلام را تشریح میکند و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را میستاید، میفرماید:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا در همان اوایل زندگی ام در دامن خویش میپروراند و هر روز بابی از علم و اخلاق به روی من میگشود و مرا به اقتدای آن فرا می خواند:
«یَرفَع لى فى کُلّ یومٍ مِن أخلاقِه عَلَماً ویأمرنى بالاقتداءِ بِهِ». و هر سال که مجاور کوه حرا میشد و در جوار آن به عبادات میپرداخت، من او را میدیدم و جز من کسی وی را نمیدید: «ولقد کان یُجاور فی کلّ سنةٍ بِحِراء فَأراه وَلایَراهُ غیرى».
در خانهای که اسلام در آن ظهور کرده بود غیر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خدیجه (علیهاالسلام) کسی در آن نبود و من سومین نفر آن دو بودم. نور وحی و رسالت را میدیدم و نسیم نبوت را استشمام میکردم:
ولم یجمع بیتٌ واحدٌ یومئذٍ فى الإسلام غیر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) وخدیجة وأنا ثالثهما. أری نور الوحی والرّسالة وأشمّ ریح النبوّة.
علی (علیهالسلام) سپس میفرماید: من هنگام نزول وحی بر پیامبر، صدای نالهٴ شیطان را میشنیدم؛ به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردم: این آهنگ و ناله ویژه شیطان از کجا به گوش میرسد؟
فرمود: این افسوس شیطان است که فهمید دیگر پرستش نمیشود؛ چون جایی که وحی و نبوت و رسالت حکومت کند، آنجا شیطان عبادت نمیشود: «ولقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحى علیه (صلی الله علیه و آله و سلم) فقلت: یارسول الله ما هذه الرنّة؟ فقال: هذا الشیطان قد أیس
من عبادته». آنگاه فرمود: ای علی هر چه را من میبینم تو نیز میبینی و هر چه را من میشنوم تو نیز میشنوی، جز آن که تو پیامبر نیستی، لیکن وزیر من هستی و تو بر پایهٴ خیر استواری: «إنّک تسمع ما أسمع وتری ما أری إلاّ أنّک لست بنبیٍّ ولکنّک لوزیر وإنّک علی خیر».
۲ ـ حضرت علی (علیهالسلام) در خطبهٴ سوم که به خطبهٴ «شقشقیّه» معروف است، میفرماید: «ینحدر عنّى السیل ولا یرقی إلىّ الطیر»؛ من آن کوه بلندم که سیل علوم از من سرازیر میگردد! چون هر کوهی سیل خیز نیست و سیل فقط از کوه بلند و مرتفع بر میخیزد و هیچ پرواز کنندهای به مقام اوج گرفتهٴ من پر نمیکشد.
۳ ـ آن حضرت در خطبهٴ ۱۸۹ در بیان مقام علمی خود، میفرماید: «أیّها النّاس! سلونى قبل أن تفقدونى فلأنا بطرق السماء أعْلم منّى بطرق الأرض».
در این کلام، آن حضرت برای خود دو نشئه قایل است، چنان که جهان نیز دو نشئه دارد: عالَم ظاهر و عالَم باطن، عالَم غیب و عالَم شهادت. ایشان میفرماید: جنبهٴ غیبی من قویتر از جنبهٴ شهادت من است! آگاهی من به علوم آسمانی بیش از آگاهی من به علوم زمینی است! زیرا غیب، قویتر از شهادت است و با خبران از غیبِ عالَم، قویتر از مرتبطان به عالَم شهادت هستند. (آیت الله جوادی آملی)
۴ ـ در خطبهٴ ۱۷۵ میفرماید:
واللّه لو شئتُ أن أُخبر کلّ رجلٍ منکم بمخْرجه وموْلجه وجمیع شأنه لفعلتُ! ولکن أخاف أن تکفروا فىّ برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ألا وإنّى مُفْضیه إلی الخاصّة ممّن یؤمّن ذلک منه.
سوگند به خدا! اگر بخواهم جریان زندگی شما، آغاز و انجام آن و ورود و خروج شما را در کارها تشریح کنم، میتوانم؛ چون از گذشته و آیندهٴ شما به اذن خدا آگاهم؛ ولی خوف دارم که تاب نیاورید و بگویید: چون رسول خدا چنین نفرمود و علی (علیهالسلام) میگوید، پس علی (علیهالسلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بالاتر است و این مسأله، زمینهٴ انحراف فکری شما را فراهم سازد. آگاه باشید که با موالیان مورد اطمینان، بعضی از اسرار عالم را در میان میگذارم. این نمونهای از احاطه علمی علی (علیهالسلام) به جهان غیب است وجهان غیب بر جهان شهادت احاطه دارد.
۵ ـ در خطبهٴ ۱۵۸ خود را سخنگوی وحی معرفی میکند و میفرماید:
ذلک القرآن فاسْتنطقوه ولنْ ینطق ولکن أُخبرکم عنه ألا إنّ فیه علم ما یأتی والحدیث عن الماضی و دواء دائکم ونظم ما بینکم.
قرآن سخن میگوید، شما از قرآن بپرسید ولی هرگز حرف نمیزند؛ لیکن من سخنگوی قرآنم و شما را از محتوای آن آگاه میسازم. آگاه باشید که علم آینده، سخن از گذشته، داروی دردها و نظم امور زندگی شما در قرآن است.
۶ ـ در خطبهٴ ۱۰۹ میفرماید: ما درخت نبوّتیم، درخت نبوّت در خاندان ما ریشه دارد و فیض رسالت در این خانواده فرود میآید و فرشتههای خدای متعال به خاندان ما رفت و آمد دارند و قرارگاه علم، ما هستیم و چشمهسار حکمتها ماییم: «نحْن شجرة النبوّة ومَحَطُّ الرّسالة ومختلف الملائکة ومعادن العلم ویَنابیع الحِکَم».
۷ ـ در کلمات قصار ۱۸۴ میفرماید: «ما شککْت فى الحق مذ اُریته»؛ از آن لحظه ای که حق را به من نمایاندند و حق مشهود من شد، من در آن شک نکردم.
۸ ـ امیر مؤمنان حضرت علی (علیهالسلام) در یکی از نامههایی که برای معاویه مرقوم فرمودند، مقداری از فضایل اهل بیت را تشریح کرده، میفرماید:
اگر خداوند در قرآن از خودستایی و برشمردن فضایل خود، نهی نفرموده بود ﴿فَلا تُزَکُّوا أنْفُسَکُم﴾ من گوشهای از فضایل خانوادگی خود را برمیشمردم :
«وَلو لا ما نَهی الله عنه من تزکیة المرء نفسَه، لذکر ذاکر فضائل جمّة». این کار، شمارش نعمتهای خدا در کمال خضوع و بندگی است.
سپس میفرماید: «فإنّا صنائع ربّنا والناس بَعدُ صنائع لنا»؛ ما ساخته شده و دست پرورده خدای خویش هستیم، ما ساختهٴ ربوبیت حقّیم و دیگران دست پروردهٴ ما هستند.
۹ ـ در خطبهٴ ۱۹۲ حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید: من جزو گروهی هستم که در راه خدا از سرزنش ملامت کنندگان، باز نمیایستند، سیمای آنان سیمای صدّیقان است؛ یعنی کسانی که هم در مقام اعتقاد صادقند و هم در مقام اخلاق و عمل. صدق در این سه قِسْم، برایشان ملکه و راسخ شده است: «وإنّی لمِنْ قومٍ لا تأخُذُهم فى الله لوْمة لائمٍ سیماهم سیما الصدّیقین».
و گفتارشان گفتار افراد نیک است: «وکلامهم کلام الأبرار». شب را زنده و آباد نگه میدارند: «عُمّار اللیل». شب آنان معمور است، نه بایر و مخروب.
زنده بودن شب و آباد کردن آن، باعث میشود که روز را هم روشن کند: «و منار النهار».
به ریسمان قرآن چنگ میزنند: «متمسّکون بحبل القرآن». سنّتهای خداوند و رسول را احیا میکنند و مقررات الهی را زنده نگهمیدارند: «یُحْیُون سنن الله وسنن رسوله». اهل تکبّر و برتری طلبی و تجاوزگری و فساد نیستند: «لا یسْتکبرون ولا یَعْلُون ولا یُفسدون».
آنگاه در پایان خطبه میفرماید: دلهای آنان در بهشت است و بدنهایشان در کار و کوشش: «قلُوبُهم فی الجَنان وأجْسادهم فى العمل»۱۳؛ جانشان در آن عالَم است و جسمشان در این عالَم؛ یعنی همزمان با این که جسم آنها مشغول عمل است، جان آنان در بهشت متنعّم است.
۱۰ ـ در خطبهٴ ۱۹۷ دربارهٴ اینکه آن حضرت (علیهالسلام) پیرو راستین وحی بود و لحظهای از مسیر وحی، فاصله نگرفت، میفرماید: «إنّى لم أرُدّ علی الله ولا علی
رسوله ساعةً قطّ»؛ من لحظهای در برابر فرمان خداوند و رهبریهای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نایستاده و آن را رد نکردم، بلکه مطیع محض بودم.
در پایان همین خطبه میفرماید: «فوالذی لا إله إلاّ هو إنّی لعلی جادّة الحقّ وإنّهم لَعَلی مزلّة الباطل»؛ سوگند به خدا من در مسیر حق و در جادهٴ حقیقت هستم و آنها که مخالفند در لغزشگاه باطل قرار دارند.
*در این یادداشت از کلام حضرت آیت الله جوادی آملی بهره گرفته شده است.
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد