8 شهریور 1402 - 1:38 ب.ظ

تاریخ اصفهان؛

شاه عباس دوم صفوی ۲

عدم اعتماد بزرگان و نجیبان کاردان به دربار صفوی و همچنین رخوت و سستی مردان و فرماندهان قزلباش به خدمت به این خاندان موجب طمع  و کژاندیشی فرمانروایان آن سوی مرزها گردیده بود. دشمنان ایران مترصد بودند تا از این آب گل آلود ماهی بگیرند. کار برای شاه عباس دوم بسیار دشوار شده بود.

پیمان کلانتر معتمدی

عصر اصفهان به قلم پیمان کلانتر معتمدی،

الکسیس تزار روسیه درسودای آن بود که دریاچه خزر را محاصره کرده و سرزمین های پیرامون آن را به روسیه تزاری الحاق نماید. درسوی دیگر سلطان ابراهیم پادشاه عثمانی خود را برای تهاجم به سرزمین های غربی ایران و تسخیر آنها آماده می کرد.

۱       درجبهه شرقی نیز سلطان هندوستان در اندیشه حمله به افغانستان و اشغال آن سرزمین بود. درشمال کشور نیز پادشاه ازبکستان آرزوی تصاحب سرزمین خراسان را از همیشه دست یافتنی تر می دید و برای تحقق آن آماده می شد. پادشاه جوان وقتی به خود آمد که قلمرو پادشاهی اش از هر سوی مورد تهدید جدی قرارگرفته بود.

شاه عباس دوم از تدابیر نابی که حاصل سال ها دانش آموزی و تجربه اندوزی بود بهره برد. او در نخستین گام بسیاری از خراجات رعیتان را بخشید و موجبات شادی و خوشبینی این قشرعمده را فراهم آورد. این خوشبینی و همدلی باعث به وجود آمدن اتحادی نوین در میان توده اکثریت ایرانیان گردیده بود. بدین گونه مهر و دوستی پادشاه در دل ایرانیان جای گرفت و پیمان نوینی میان شاه و رعایا بسته شد.

شاه عباس دوم دانسته بود که با حکومت بر قلوب مردم می تواند تاج و تخت سلطنت خود را ازگزند دشمنان مصون نگاه دارد. شاه درمتحدکردن دوباره قزلباشان نیز ازهمین سیاست بهره گرفت و موفق شد که کینه ها و نقارت های بین قزلباشان را از میان برده و مردان و میران سپاه خودرا یکدل و متفق نماید. سپس شاه در حکمی به ساروتقی وزیر اعظم و مدبر خود ماموریت با اختیارات تام داد تا به مشکلات و تهدیدات داخلی و خارجی کشور خاتمه داده و ایران را دگرباره به سامان برساند.

ساروتقی نیز بلافاصله دست به کار شد و با یاری سپاهیان با روحیه و همدل خود کارهای بسیاری را برنامه ریزی کرده و به انجام رساند. ساروتقی کار خود را از تهدیدات و فتنه های داخلی آغاز نمود و در مدت زمان کوتاهی بسیاری از آشوبگران و مدعیان و متمردان را دستگیر و یا نابود کرد. رستم خان یکی از فرماندهان سپاه از جمله این گردنکشان بود.

شاه عباس دوم سپاه بزرگ و جنگاوری را به فرماندهی رستم خان به مرزهای شرقی فرستاده بود تا شهر قندهار را که توسط هندوان اشغال شده بود به قلمرو ایران بازگرداند. رستم خان که سپاه تحت امر خود را بسیار بزرگ و کارکشته می دید وسوسه شد که با بهره‌گیری از این موقعیت شهر قندهار و نواحی اطراف آن را باز پس گرفته و خود بر آن حکومت کند. هنگامی که شاه و ساروتقی از این توطئه آگاه شدند سپاه دیگری از بهترین جنگاوران و زبده ترین مردان قزلباش را به قندهار فرستادند و در مدت زمان کوتاهی مقاومت سربازان رستم خان را در هم شکسته و خود او را نیز به اسارت درآوردند. رستم خان در پیش چشمان همگان به تیغ و دار کشته شد تا درس عبرتی برای دیگر گردنکشان باشد.  ۲         سپاه هندوان بامشاهده قدرت و روحیه سربازان ایرانی بسیار هراسان شده و از قندهار گریخته و آن سرزمین را به ایرانیان وانهادند. دیگر دشمنان کمین کرده دراطراف مرزها نیز پس از آن دیگر زهره تهاجم به خاک ایران را نداشته و نیروهای خود را از مرزها به عقب راندند.

منابع؛

۱۶۰ص عباسنامه _۱

۴۸   صهمان  _۲

 

کد خبر: 136955

نویسنده: : پیمان کلانتر معتمدی

برچسب ها: , , ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0