انصاف و تبعیض در نهی از منکر
* گویی طبقهای وجود دارد که نباید مردم هیچ اطلاعی از آن داشته باشند* اینطور نیست که در جامعه یک طبقه نهی کننده و طبقه دیگر نهیپذیر باشند
حجت الاسلام محسن قنبریان
رابطه دنیای گذشته رابطه “واقع _ واقع” بوده است، اما در دنیای ما الان رابطه، رابطه “واقع _ رسانه _ واقع” شده است. یعنی هر واقعیتی اتفاق بیافتد، ابتدا به رسانه میرود و رسانه آن را دوباره به مردم برمیگرداند و یک واقعیت تازهای را ممکن است خلق کند. لذا از آن تعبیر به برساخت رسانه میکنم. رسانه در جایی ممکن است واقع را تعمیم دهد، جایی ممکن است آن را تحریف کند. این موضوع را باید خیلی جدی بگیریم.
همین مسئله در دنیای ما موجب شده که مثلا از بحث حجاب، واقعا یک دوقطبی در جامعه ما ساخته شود. رسانه به نحوه انجام تکلیفها اثر میکند و انجام تکلیف در ذیل چنین پدیدهای، ظرایف و لطایف بیشتری نیاز دارد. قبلا اگر شما یک منکری را در خیابان میدیدید، ممکن بود مستقیم وارد نهی از منکر بشوید. ام امروز حتی یک تذکر ساده هم ممکن است ضرب در رسانه شود و برساخت آن بصورت غیرقابل پیش بینی دوباره به جامعه برگردد و جامعه را فاصله دهد و یا همراه کند.
همه به خصوص رسانههای داخلی و افراد صاحب رسانه باید توجه کنیم که در وضعیت دنیای کنونی، به خصوص مختصات ما با دشمن، در حوزه “واقع _ رسانه _ واقع” است. کار دشمن هم تعمیم و برساختسازی است. در این قضیه ما نباید در قضاوت شتاب کنیم. میشود سؤال کنیم. مثلا در آن قضیه کلینیک قم، آیا واقعا آن روحانی فیلم یا عکس گرفته است؟ مثل اینها را میتوانیم پرسش کنیم. اما اینکه یکباره قضاوت کنیم و دوقطبی شدیدی بسازیم غلط است. واضح است که این رفتار گسست اجتماعی را بیشتر میکند که به سود هیچ طرفی نیست.
تبعیض یا احساس تبعیض ممکن است گسستها را بیشتر کند. مثلا از طرفی امکان عکسبرداری از یک بیحجاب را به ناظر داده است که بتواند از طریق موبایلاش عکسی بگیرد و به عنوان ناظر بفرستد. اما از طرف دیگر اگر کسی حتی غیرعمدی عکسی یا سندی از اموال مسئولین را منتشر کند، جرمانگاری شده است!
جامعه وقتی ببیند که دور اموال، یک ویلا، باغ یا دارایی مسئولی طوری دیوار کشیده که اگر کارمندی هم که قانونا باید از این قضیه مطلع شود، ولو غیرعمدی موضوع را منتشر کند، دچار جرم میشود. ولی در مقابل، به عنوان نهی از منکر و اینها، از رفتار مردم عادی عکسبرداری و منتشر شود. هیچ جرمی ندارد، جامعه احساس تبعیض میکند. گویی طبقه فرمانفرمایی هست که نیازی نیست مردم هیچ اطلاعی از او داشته باشند. بلکه حتی اگر کسی هم مردم را از اموال و داراییهای او مطلع کند، او دچار جرم میشود، گسلی درست میکند که بعدا نهی از منکر را دچار سختی میکند.
ولاء طرفینی یعنی«بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» را واقعا باید به شکل متناسب در جامعه برقرار کنیم. یعنی اینطور نیست یک طبقه نهی کننده و طبقهی دیگر نهیپذیر باشند. اگر ما فقط یک منکر به نام حجاب را – که البته حرام است و حرام سیاسی هم هست – وسط بگذاریم، خب واضح است، متشرعین و باحجابها و متدینین، امر کننده میشوند و یک طبقه قابل توجه دیگر هم فقط نهیپذیر میشوند. واضح است که این رفتار در طول زمان جامعه را دو طبقهای و دو قطبی میکند و اثرات منفی میگذارد.
یک راهکار منصفانه این است که نهی از منکر حاکمان و سایر منکرات بزرگی که گاهی اوقات در طبقهی ما متدینان هم ممکن است پیدا شود، آن هم باز گذاشته شود. یعنی همان خانم بیحجاب بتواند منِ روحانی را نهی از منکر کند و این راه را باز میگذارد و در جامعه دیالیز عمومی صورت میگیرد. او حاکم را نهی میکند، او ما به عنوان روحانیون را نهی میکند و ما هم او را به خاطر بیحجابی نهی میکنیم و این چون متقابل است، در واقع جامعه را دو قطبی و دو طبقهای نمیکند.
فقهای بزرگ شرط امر به معروف و نهی از منکر را عدالت نمیدانند. پس مثلا حتی یک مشروبخوار میتواند در یک منکر دیگری که خودش دچار نیست، نهی از منکر کند. یک دختر بیحجابی میتواند منِ روحانی را در بعضی از عیوبی که دارم نهی از منکر کند. بعضی از متشرعین را به از حالت اشرافیت مذهبیشان نهی کند.
این راه را باید باز بگذاریم تا جامعه، جامعهی پیوستهای باشد و نهی از منکر در آن ارجمند باشد، تا یکی از نهی از منکرها که نهی از منکر حجاب می باشد هم در آن محترم بماند.
نویسنده: حجت الاسلام محسن قنبریان
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد