25 اردیبهشت 1399 - 7:46 ب.ظ

ریشه زبان فارسی همچنان پابرجاست

بناهای آباد گردد خراب          به باران وز تابش آفتاب پی افکندم از نظم کاخی بلند      که از باد و باران نیابد گزندکاخ بلندی که حکیم ابوالقاسم فردوسی برای زبان فارسی ساخت، قرن هاست پابرجاست و تاریخ، فرهنگ واندیشه فارسی زبانان را پاسداری می کند. 25 اسفندماه که روز بزرگداشت حکیم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی نامگذاری شده، بهانه ای است برای سخن گفتن از بزرگمردی که زبان فارسی را جان بخشید و جاودانه کرد.

به گزارش عصر اصفهان/ناهید شفیعی/آنچه پیش رو دارید گفتگو با سید مجتبی حسینی عاشق آبادی، پژوهشگر و رییس گروه ادبیات پژوهسرای شهید شهریاری درباره پایه گذار زبان فارسی است که از حال خوب ریشه و تنه رو به رشد زبان فارسی می گوید گرچه واژگان که شاخ و برگ زبان فارسی هستند از آسیب در امان نیستند.

چرا شاهنامه حکیم فردوسی را شاهکار و شناسنامه زبان فارسی می خوانند؟

گفتنی ها درباره حکیم فردوسی بسیار است. از نظر من فردوسی کسی است که تاریخ این قوم و ملت را نوشته است از زمانی که بشر، از زمانی که خود را شناخت تازمان کنونی که به ما می رسد و حتی بعد از آن یعنی تا وقتی که ساکنان این قوم جهان بینی شان بر پایه کنونی است، همه چیز حتی تاریخ و فرهنگ و اندیشه های ما در این اثر فردوسی به تصویر کشیده شده است، یعنی می توان گذشته، حال و حتی اتفاقاتی که در آینده می افتد را در این نسخه ردیابی کرد و این است که می گوییم فردوسی حق بزرگی به گردن ما دارد چون هویتمان را حفظ کرده و به ما گفته چه بدویم، چه هستیم و خواهیم بود تا وقتی این گونه می اندیشیم و این کار بسیار بزرگ و حق عظیمی است که فردوسی به گردن ما دارد.

حال زبان فارسی خوب است؟

بله، اگر آنرا به سه بخش ریشه، ساقه و شاخ و برگ تقسیم کنیم، حال ریشه خوب و همچنان پابرجاست، تنه و ساقه هم رو به رشد هستند فقط مقداری این شاخ و برگ هایی داریم که در حد همین واژگان است و  آسیب می بیند اما ریشه محکم است چرا حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگ، بنیان آن را درست گذاشته و ساخته و پرداخته و پاسداری کرده و به حق پاسداشت زبان فارسی مدیون و برازنده فردوسی است.

پاسداشت زبان فارسی یعنی چه و چگونه می توانیم در آن نقش داشته باشیم؟

زبان یک توانایی ذهنی است که بشر دارد و آنچه ما در باره آن صحبت می کنیم، گونه ای از زبان یا این توانایی ذهنی است که چون از واژگان، ترکیبات و کلمات خاصی استفاده می کنیم که در یک محدوده جغرافیایی و فرهنگی تعریف شده، عنوان پارسی را برایش انتخاب کرده ایم که در بستری از تاریخ روی داده است. از هزاره های پیشین، ما خودمان را دارندگان این زبان می دانیم، از دوره های پارسی باستان، پارسی میانه و پارسی دری که برای آن تعریف شده و ما اکنون میراث دار هزاره های زبانی هستیم که برایمان به جا گذاشته شده است. امروز ما در چند بخش می توانیم پاسدار این زبان کهن باشیم، یکی در عرصه واژگان، دوم در عرصه جملات و عبارات و سومی و مهم تر از همه، تفکر و اندیشه پارسی است که این زبان بیان گر آن اندیشه است یعنی اگر ما نوع اندیشه پارسی و ایرانی را نداشته باشیم، چندان فرق نمی کند که کلمات چه کار کنند.

در سطح واژگان، باید از توانشی(ظرفیتی) که زبان ما دارد بهره گیریم و برابر نهاده هایی را برای هر واژه ای که از زبان دیگری وارد می شود در نظر گرفت البته نه برای واژه هایی که وارد شده چون آنچه وارد شده و مردم پذیرفته اند، بیرون ریختنی نیست. ملاک ما برای پذیرش واژه، مردم هستند نه آنچه دستور نویسان یا زبان شناسان پیشنهاد می کنند بنابراین وقتی مردم واژه ای را پذیرفته اند و به کار می برند، باید آنرا پذیرفت. اکنون وظیفه ما این است که برای آنچه می خواهد وارد زبان ما شود، برابرنهاده ای داشته باشیم که پارسی نژاده باشد، مفهوم و معنای آن واژه را درست و کامل به ما برساند و خوش بیان و نرم و خوش تراش باشد تا مردم بپذیرند. فرهنگستان زبان فارسی وظیفه دارد این واژه ها را بسازد و در اختیار مردم قرار دهد اما این که وظیفه خود را در چه سطحی انجام می دهد، بحث های فراخ دامنی است که خیلی در این مقال نمی گنجد.

در سطح جمله های نیز زبان شناسان معتقدند تا وقتی ساختار دستوری و جملات یک زبان عوض نشود، همچنان پابرجاست یعنی با ورود چند واژه خلل اساسی وارد نمی شود اما اگر ساختار زبانی و دستوری جملات دگرگون شود، قطعا زبان ما از بین خواهد رفت و رو به نابودی خواهد رفت.

آیا علاقه مردم به استفاده از کلمات و اصطلاحات بیگانه به ویژه لاتین، به زبان ما آسیبی می زند؟

زبان فارسی به سه شاخه تقسیم می شود، فارسی دری، تاجیکی و ایرانی. چون کشور ما خیلی بیشتر از دیگر کشورهای فارسی زبان مانند افغانستان و تاجکستان با رفت و آمدها و حضور بیگانگان و حتی تاخت و تاز آنها روبرو بوده، طبیعی است که بسامد واژگان عربی، غربی در زبان ما بیشتر باشد و این در حد واژگان آسیب نمی زند یعنی ساختار را عوض نمی کند.

گرایش به واژه های بیگانه هم یکسری دلایل فرهنگی، روان شناسی، اجتماعی و علمی دارد مثلا در طبقات پزشکان، مهندسان و متخصصان برای ارتباط با دنیا، معمولا اصطلاحات را از همان زبان اصلی که لاتین است استفاده می کنند، اما وقتی وارد حیطه زبان مردم می شود گاهی برای فخر فروشی است وگاهی آسیب عمدی به زبان، در بعضی موارد هم ناآگانه است یعنی افراد چیزی را می شنوند به گوششان خوش می آید و بدون آنکه بدانند ساختار و خواستگاه و کاربردش چیست، از آن استفاده می کنند.

به نظر من، هنوز ساختار زبانی ما مورد تهدید قرار نگرفته چون با وجود حمله اعراب، مغول ها و ترک و بعد حضور کشورهای اروپایی، ساختار زبان ما آنقدر قوی و بنیادین بوده که هنوز هم تواسنته خود را حفظ کند بنابراین هنوز خیلی جای امیدواری هست که این زبان همچنان پابرجا بماند.

چطور می توان گنجینه های زبان فارسی را بیشتر بشناسیم و به یکدیگر معرفی کنیم؟

سه بخش در اینجا می توانند کمک کننده باشند، یکی رسانه های دیداری شنیداری و نوشتاری، دوم متخصصان و سرآمدان و بزرگان عرصه ادب پارسی است که در برگزاری همایش ها و کلاس های درس و هرجا حضور پیدا می کنند به گسترش این فرهنگ و زبان کمک کنند و دیگری هم فضای مجازی است که آزاد و باز است و در آن عامه مردم به اضافه دو طیف قبلی حضور دارند و می تواند دنیای داد و ستد خوبی باشد برای این که ما خواستگاه واژگانی مان را به همه نشان دهیم و آنرا تقویت کنیم.

اصفهان به عنوان یکی از مهدهای فرهنگ و تاریخ کشور چه نقشی در پاسداشت زبان فارسی و حل بعضی مشکلات می تواند داشته باشد؟

اصفهان همیشه هرجا خواسته پیش گام باشد توانسته و هنرمندان و دانشمندان و ادیبان بزرگ و هرچه نام ببرید، بهترین ها را عرضه و معرفی کرده است. از استاد همایی تا صائب تبریزی و کمال الدین و جمال الدین اصفهانی که افراد بزرگی در ادبیات فارسی هستند و حرف هایی برای گفتن دارند.

و اکنون؟

نگاه ها به این موضوع متفاوت است، چون بحث های ملی میهنی و زبانی با موضوع های مذهبی و دینی از هم فاصله می گیرند و گاهی رو در روی هم قرار می گیرند و این ممکن است کار را سخت کند اما اگر دوستان صعه صدرنشان دهند و دید بازتری داشته باشند، می توانیم برنامه هایی را برگزار کنیم و آثاری را معرفی کنیم به نقد و چالش بکشیم.

در عرصه شعر و در فنون و علوم دیگر هم ما این بزرگان را می توانیم داشته باشیم اما باید برای زمان خودشان تربیتشان کنیم نه برای گذشتگان این نکته ای است که گاهی فراموش می شود و برخی از اساتید گمان می کنند باید یک شاعری مثل صائب تبریزی اصفهانی داشته باشیم در حالی که یک ادیب به این نام داریم که  مال زمان خودش، بزرگ و شناخته شده است اگر بخواهیم صائب دیگری تربیت کنیم خطاست باید ادبیانی تربیت کنیم که به زبان و زمان گذشته مسلط باشد ولی آنرا به عنوان یک ابزار و پشتوانه به کار بگیردتا بتواند زبان و نسل امروز را کشف کند و با آنها ارتباط برقرا کند این اتفاق درستی است و ما می توانیم به آینده امیدوار باشیم.

کد خبر: 30624

نویسنده: ناهید شفیعی

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها: ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0