خانه مطبوعات استان سیستان و بلوچستان ،ضمن حمایت از سیاست های معاونت مطبوعاتی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ؛
تغییر در شیوه نامه اخیر را به صلاح رسانه های استانی نمی داند!
در این نامه آمده است که؛
جناب آقای ایمان شمسایی
مدیر کل محترم مطبوعات و خبرگزاری های داخلی فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام و تقدیم احترام
اخیرا تشکل صنفی «انجمن صنفی روزنامههای غیردولتی» در اقدامی تأسفبار و بیانصافانه تقاضاهایی را از حضرتعالی درباره توزیع آگهیهای استانی داشتهاند که حاصلش جز به کام مرگ کشاندن مطبوعات محلی نیست. از این رو، بر خود لازم دانستیم ضمن محکومکردن این درخواست، نکاتی را به استحضار برسانیم:
– مطبوعات استانی و محلی سختترین دوران فعالیت خود را از سر میگذرانند و همین حالا هم سهمشان از آگهیها و یارانههای دولتی به عدالت پرداخت نمیشود و اکنون این رسانه در حالت احتضار قرار گرفتهاند؛ در چنین شرایطی مایه افسوس است برخی روزنامههای «ظاهرا سراسری» میخواهند همان حمایت ناچیز هم از آنان دریغ شود و به جیب روزنامههای مرکزنشین برود. پیش از این هم به تحریک همین مطبوعات، هیچگاه سهم مطبوعات استانی از آگهیهای دولتی به درستی محقق نشده است و برخی روزنامهها با وجود سالها فعالیت، حتی یک آگهی هم نگرفتهاند.
– در نامهای که انجمن صنفی روزنامههای غیردولتی استان تهران خطاب به حضرتعالی نوشته است، درخواست شده که به جای ۳۰ درصد، ۵۰ درصد آگهیهای استانها به روزنامههای سراسری داده شود. باید از مدیران این رسانهها پرسید که مگر در تمام سالیان فعالیتشان کدام تأثیرگذاری را برای استانها داشتهاند که چنین تقاضایی را مطرح میکنند؟ شایسته است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محتوای تولیدی این روزنامهها را درباره استانها در طول یک سال بررسی و تحلیل کند تا ببیند که کجا این روزنامهها اثر گذاشتهاند که حال اینچنین زیادهخواهی میکنند. تنها کاری که این روزنامهها در استانها کردهاند، درو کردن آگهیهای دولتی بوده است. حتی استانی مانند سیستان و بلوچستان همواره از اینکه تنها اخبار منفیاش در مطبوعات سراسری تیتر یک شده، لطمههای فراوانی خورده است.
– درخواست تأسفآور دیگری که در این نامه مطرح شده، آن است که حداقل روزنامه ارسالی برای توزیع در استانها، از ۵۰ نسخه به ۲۰ نسخه کاهش یابد. این خود موجب شگفتیست که روزنامههایی که عنوان «سراسری» بر خود گذاشتهاند و نیمی از آگهیهای استانها را طلب میکنند، میگویند نمیتوانند ۵۰ نسخه روزنامه به استانها بفرستند. افزون بر آن، در تکمیل این درخواست و در بند بعدی نامه مذکور، خواستهاند که حداقل تعداد استانهای مورد قبول برای مشمولشدن در دریافت آگهیهای دولتی و سایر حمایتها از ۱۷ استان به ۱۰ استان تقلیل یابد. ما بهخوبی از آمارسازیها و تیراژهای غیرواقعی برخی از این روزنامهها آگاهیم اما از این متعجبیم که نهتنها به سهم فعلیشان که بیشتر از حقشان هم هست، قانع نیستند که با کمال جسارت بیش از این هم سهمخواهی میکنند. توزیع ۲۰ نسخه در ۱۰ استان یعنی اینکه روزنامه حتی به دست همه مدیران آن استان هم نمیرسد؛ بماند که گاهی همین نسخههای ناچیز بهجای توزیع، به صورت کاغذ باطله فروخته میشود. در واقع چنین درخواستی به معنای آن است که این روزنامهها حتی یک مخاطب هم در استانها ندارند. پس به چه حقی سهم ۵۰ درصدی از آگهیهای دولتی را طلب میکنند؟ کاش یکی از مدیران این روزنامهها حداقل بگوید در ازای چه خدماتی به استانها چنین سهمی میخواهند؟
– همواره این روزنامههای ظاهرا سراسری بودهاند که خواستهاند سهم روزنامههای محلی با آنها تقسیم شود؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از استانها مانند استان سیستان و بلوچستان صنعت و اقتصاد در خوری ندارند و تنها محل حمایتشان همین حمایتهای دولتی است. حال که خود این روزنامهها معترفند و گزارشهای مختلف نیز گواهی میدهند که این روزنامهها نه تیراژ و نه مخاطب حداقلی در استانها ندارند، چرا سهم این روزنامههای سراسری با روزنامههای محلی تقسیم نشود؟ آیا مدیران این روزنامهها حاضر به پذیرش این امر میشوند که از شما انتظار دارند درخواستشان را بپذیرید؟
– روزنامههای مذکور اگر به هر دلیلی توان مدیریت و انتشار سراسری ندارند، بهتر است به جای دستفشردن بر گلوی مطبوعات محلی و رانتطلبی بیشتر از دولت، یا گستره توزیعشان را محدود کنند و در گستره منطقهای یا استانی فعالیت کنند یا به نسبت جمعیت به هر استان به تعداد کافی روزنامه بفرستند و از زیادهطلبی پرهیز کنند.
– ما میپنداشتیم انجمن صنفی روزنامههای غیردولتی قرار است انجمنی برای همه روزنامههای غیردولتی باشد؛ حال آنکه ظاهرا جناب آقای بختیاری، دبیر محترم انجمن و دیگر اعضای آن، انجمن را به خدمت مطالبات شخصی خود درآوردهاند و چون خودشان مدیران روزنامههای سراسری هستند، حق روزنامههای محلی را نادیده میگیرند و اگر چنین است که وای به حال مطبوعات استانی و محلی که نمایندگانشان اینچنین افرادی هستند.
در پایان، از شما تقاضا داریم ضمن بیتوجهی به چنین درخواستهای ناعادلانهای، از این مدیران بخواهید که تأثیرگذاری و مخاطبداشتن خود را در استانها ثابت کنند و به نسبت جمعیت هر استانی روزنامهشان را به آن استان بفرستند یا اگر نمیتوانند، مدعی نشوند و مجوز منطقهای یا استانی بگیرند. بیشک عدالتمحوری شما به گونهای که باعث شود دیگر این مدیران حتی جسارت درخواست چنین رانتهای فراقانونی را نداشته باشند، موجب دلگرمی همه فعالان واقعی عرصه رسانه میشود و شکوفایی رسانههای حرفهای و از میان رفتن رسانههای رانتی را به دنبال دارد.
با تقدیم احترامات فائقه
خانه مطبوعات استان سیستان و بلوچستان
رونوشت به:
– وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
– نمایندگان محترم مردم سیستان و بلوچستان در مجلس شورای اسلامی
– جناب آقای پدرام پاکآیین، نماینده محترم مدیران مسئول مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد