20 بهمن 1400 - 3:39 ب.ظ

زیر آسمان شهر؛

بهشت جایی است که مهربانان زیادند

چند بار که برای کاری راهی شهر بهارستان بودم کنار جاده دیده بودمش. بساط کف پوش های رنگاوارنگ اش در پشت پیکان سواری اتاق دارش نظرم رو جلب کرده بود اما امروز بالاخره تصمیم قطعی رو گرفته بودم. مدتها بود که کفپوش های ماشین ام فرسوده و پاره شده بود.

عصر اصفهان، هادی زمانی/آخرین باری که رفتم کارواش واقعا خجالت کشیدم. کف پوش هایم چند تکه و پاره پوره کنار کف پوش های قالبی و زیبای بقیه خودرو ها زار می زد. آرام چراغ راهنمایی سمت چپم رو زدم و جلوی پیکان اش پارک کردم . خیلی با وقار از ماشین اش پیاده شد .ظاهرا از چشمهایم خوانده بود که مشتری ام.

بعد از سلام و ادب و احترام خواهش کردم که هم رنگ تودوزی داخل ماشین،کف پوش های قالبی را نشانم بدهد. نگاهی به پژو ۴۰۵ ام انداخت و بلافاصله دو مدل کف پوش با قیمت های متفاوت را بهم‌نشان داد.

پرسیدم کدوم یکی بهتره بی درنگ ابروهای ضخیم و زیبایش را بالا انداخت و گفت اینها .بالاخره بی دلیل که کمی گران تر نیست. اختلاف قیمت زیاد نبود اما کیفیت جنس کاملا مشهود بود. با انتخاب من بی درنگ کف پوش های مستعمل و زوار درفته داخل ماشین را بااحتیاط طوری که ته مونده تخمه و خرده بیسکویت های کف ماشین، داخل خودرو پخش نشود، خارج کرد و کف پوش های جدید را که در تبلیغات کت و شلوار خودرو نامیده می شد کف ماشین انداخت.

ماشین زیبا و نو نوار شد. به نظر من این کف پوش های قالبی جدید بیشتر به شورت و زیر پوش شبیه تا کت و شلوار. برام خیلی جالب بود بدون آنکه منتظر بماند تا من حساب و کتاب اش رو بکنم برگشت داخل پیکان اش و من را با قیافه زیبای ماشین ام‌تنها گذاشت تا حسابی کیف اش رو ببرم. با خودم‌گفتم خوب اگه یک نفر بنشیند پشت فرمان و در برود این بنده خدا چیکار می کند

در همین افکار بودم که روبروی مرد جوان فروشنده چهارشانه با ریش ستاری بلند و زیبا و صورت گرد و صمیمی قرار گرفتم. دو دستی کارت بانک رفاه ام را به طرفش تقدیم کردم و تشکر کنان قیمت رو پرسیدم. بدون اینکه من چانه بزنم تخفیف ام داد.‌

حس مثبت و زیبایی نسبت بهش داشتم انگار که با یک مرد الهی روبرو شده باشم. گفتم عذرخواهی می کنم این کف پوش های قدیمی رو چی کار کنم . لبخند زیبایی زد و گفت یک بنده خدایی هست می یاد جمع می کنه و دعات می کنه ثواب داره خیلی فقیره
با شنیدن این جمله انگار که بال درآوردم.

با خودم گفت احسنت بر این جوانمرد .با اینکه خودش کنار خیابان کار می کند اما حواسش به ضعیف تر از خودش هست .مرحبا بر این انسان آزاده. وای که اگر این اندیشه بلند در بین همه مردم وجود داشت بهشت همین جا روی زمین، توی ایران، توی اصفهان، هویدا می شد
مگر بهشت کجاست .باغ و بستان و نهرهای جاری و درختان سبز؟
یا جایی که هر انسانی، انسان است .به دیگران توجه می کند. حواسش به اطرافیان خصوصا ضعیفان هست .با همه مهربان است . جز راستی چیزی نمی گوید و در معامله و معاشرت درستکار است . بهشت جایی است که مهربانان زیادندو مهربانی شان را چون‌گوهری بی پایان به یکدبگر هدیه می دهند .چه روز زیبا و قشنگی بود امروز.

هادی زمانی ۱۷ بهمن ۱۴۰۰http://t.me/zamanipr

کد خبر: 47877

نویسنده: دکتر هادی زمانی

منبع: عصر اصفهان

برچسب ها: ,

ارسال دیدگاه

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

  • مجموع دیدگاهها: 0
  • در انتظار بررسی: 0
  • انتشار یافته: 0