ببار این بارون ببار
سالهایی است که به دلیل تغییر شرایط یا بهتر بگویم وضعیت زندگی و محل کار، مثلثی شکل داده و مابین سمیرم و اصفهان و فریدن در رفت و آمدم.
رفت و آمدی که به طور معمول به صورت ماهانه است و گاهی یکی دو هفته ای کم و زیاد میشود اما همچنان برقرار و برمدار است.
در این آمد و شدها آنچه بیشتر از همه، حتی وضعیت هموار یا ناهموار آسفالت جادههای چند شهرستان از جمله فریدن، خمینی شهر، شهرضا، دامنه، نجف آباد، تیران و کرون، مبارکه، طالخونچه، فولادشهر، دهاقان، عسگران و سمیرم، مشهود و ملموس است تغییرات فصلی حاشیه جاده است.
برای من و خانواده ام که هر ماه در این مسیرها تردد داریم، تابستان و بهار را سبزگون و مطبوع و شکوفه زده میبینیم و زمستان و پاییز را خزان زده و سپیدپوش و برفگون.
امسال اما قضیه به گونهای دیگر است و زمستان همه این مناطق به جز زادگاهم یعنی سمیرم، به مانند کویری سرد و خشکیده است که فقط سوز دارد و سرمایش با وجود سردی، باز به مانند سرمای سابق نیست.
خوب به یاد دارم که سال گذشته درست در همین ایام بود که دوستان و آشنایانی که در جاده شهرضا به سمیرم در کولاک و برف یک متر و نیمی مانده بودند، از شدت خستگی و ترس و اضطراب حتی وصیت هم نوشته بودند.
برف به یکباره باریدن گرفته بود و هیچ لودر و بولدوزی یارای آن حجم سنگین نبود. آن زمان در تماس با آقای شیشه فروش و استاندار اصفهان موارد و مسائل را به فوریت به اطلاع رساندم تا امدادگران بلافاصله به محل اعزام شدند و عملیات نجات مسافران به خوبی انجام شد اما…
امسال و امروز و دیروزش و پاییز و زمستانش، خبری از آن حجم برف و باران و رگبار نیست و گویا، آسمان ابرهایش را قایم کرده است!
من باز هم هر بار که راهی ولایت میشوم و به چشمه خونسار ورودی سمیرم مینگرم و آب روانش را به تماشا مینشینم؛ سر به آسمان بلند میکنم و این بار از نیلگون بودنش شکوه و شکایت کرده و ابری پر برف و باران را طلب میکنم و «ببار این بارون ببار» را با ناله ای آه اندود، سر میدهم.
نویسنده: : محمود افشاری
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد