تسلیم در مقابل دورنگی جدالیست میان زمین و زمان
جدیدترین فیلمی که این روزها روی پرده نقره ای اکران شده است در ژانر ملودرام، ابلق ساخته نرگس آبیار است.که با تمام ساخته های وی تفاوت دارد ولی وجه اشتراکش وجود زنان آسیب دیده است.

فیلم ابلق
تهیهکننده محمدحسین قاسمی، مدیر فیلمبرداری سامان لطفیان، تدوین حمید نجفیراد،بازیگران: بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، مهران احمدی، گلاره عباسی، گیتی معینی و شادی کرمرودی می باشند.
جوایزی که این فیلم در جشنواره سی و نهم فجر از آن خود نموده است :
- جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن
- جایزه بهترین چهرهپردازی
- جایزه بهترین جلوههای ویژه بصری
- جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران
- نامزد بهترین فیلم
- نامزد بهترین کارگردانی
- نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن
- نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن
در فیلم ابلق (راحله با بازی الناز شاکردوست) به همراه همسرش با بازی هوتن شکیبا و دختر کوچکش در یک محله حاشیهای در تهران زندگی میکنند. شوهر خواهر او با بازی بهرام رادان فردی است که یک کسب و کارخانگی را برای خانمهای محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و به خواهرزنش نظردارد. رفتارهای او و مزاحمتهایش برای ا راحله باعث میشود حرفهایی پشت سر او در محل ایجاد شود. در نهایت مشخص میشود که بهرام رادان به تمامی زنهای محل نظر داشته و در نهایت راحله به خاطر چند موضوع مجبور می شود حرفش را پس بگیرد.
انتخاب کلمه ابلق برای فیلم بسیار درست است ابلق یعنی دو رویی ، هم به موضوع شغل شوهر راحله که کبوتر بازی و شرط بندی سر آن است می پردازد و هم به دورنگی آدمها اشاره دارد.و کاملا رد پای آبیار که دانش آموخته ادبیات است بر انتخاب نام فیلم مشخص است.
فیلم ابلق در مورد زنان و سکوت آنها دربرابر هیزی مردان جامعه است، که ناگزیرند به خاطر حفظ آبرو سکوت کنند موضوعی که آبیار برای به تصویر کشیدن انتخاب نموده موضوع خوبیست اما در بیان کامل آن و ارتباطش با مخاطب ضعفهای زیادی دارد. واقعا نمی توان گفت فیلم در حال تبلیغ آن است که اگر به شما تجاوز شد برای حفظ آبروی خود و دیگران سکوت کنید ؟ یا شرایطی از راحله های جامعه را به تصویر می کشد که نمی توانند در برابر این ظلم از خود دفاع کنند! و هیچ کسی هم به حمایت از آنان نمی پردازد چون همه دو رو هستند مورد اول برای مخاطب کمی غیر قابل باور است و مخاطب با اتمام داستان باید خود نتیجه را بگیرد!
گنگ بودن برخی سکانسهای فیلم و طبق روال دیگر فیلم های ایرانی تا اواسط فیلم متوجه مسئله خاصی جز نشاندادن زندگی مردم حاشیه نشین شهر ومشکلاتشان با موشهای کشته نشده
نمی شویم . دخترراحله و علی حرف نمیزند و طی شوکی که هیچوقت تا آخر فیلم بهطور واضح روشن نمیشود، زبان باز نمیکندو انگیزه کارگردان را ازنشان دختربچه بدین گونه واقعا نمیشه فهمید.
در واقع پر فراز و نشیب نیست بلکه بیشتر شبیه یک تیکه ای از یک زندگی می باشد که در سکانسهایی مستند گونه به نظر می آید. ریتم و تمپو در جاهایی بهم می ریزد.
تکنیک فیلمبرداری روی دست و نشان دادن لحظات هیجان آور این فیلم، سینمای اصغر فرهادی را برای ما یادآوری می کند و از نکات مثبت فیلم محسوب می شود. ولی در جای مناسبی قرار ندارد ابتدای فیلم اصلا جای مناسبی برای این تکنیک و فهم کردن برای مخاطب نبود .
طراحی گریم و لباس بازیگران قابل قبول است. قهرمان فیلم منفعل است و شکل و شمایلی از قهرمانی نداردراحله ابدا نمیتواند یک قهرمان زن جنگجو باشد.درواقع پرداخت شخصیت ها ضعیف است می توانست خیلی قدرتمند تر اینها به تصویر کشیده شود. ولی با تکنیک های بازیگری و بازی خوب هوتن شکیبا و الناز شاکر دوست در کل فیلمی نه چندان قوی ولی قابل قبول است که مخاطب را تا پای خرید بلیط و نشستن در مقابل پرده نقره ای می کشاند.
نویسنده: شبدیس بختیاری
منبع: عصر اصفهان
ارسال دیدگاه
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد